حدیث موضوعی
دعای عظم البلا

بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ (( به مجله ديني المصباح خوش آمديد )) با ارائه نظرات خود ما را در هرچه بهتر شدن وب سايت ياري دهيد ممنون
موضوعات مجله
خبرنامه
    برای اطلاع از آپیدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شوید تا جدیدترین مطالب به ایمیل شما ارسال شود
مطالب تصادفی
پیوندهای روزانه
به مجله ديني المصباح خوش آمديد


دنیای تصاویرمتحرک -ziba-gifs.mihanblog.com


 

افتخارات وبلاگ

رتبه ششم جشنواره وبلاگ نويسي تبريز درسال1394 

برگزيده جشنواره قراني بينات 

         وبلاگ برتر سال 1392 خراسان جنوبي 

  رتبه چهارم جشنواره وبلاگ نويسي  اذربايجان سال 1391

  و برگزيده جشنواره وبلاگ نويسي ديني خراسان در سال 1391

  ومعلم نمونه سال 1401

 طرح بنر شعار سال 1403 - دانلود بنر لایه باز شعار سال 1403 - کافه پی اس دی

بيانات مقام معظم رهبري در مورد قران:

 

قرآنی شدن به این است که ملت با قرآن آمیخته بشود، به قرآن عمل کند، معرفت قرآنی را به طور کامل به دست بیاورد. ما امروز در دنیای اسلام این را کم داریم. اسم اسلام همه‌جا هست، تفاخر به اسلام همه جا هست،ُ ادعای مسلمانی همه جا هست، آنچه ما به آن نیاز داریم، ان آمیخته شدن به معارف قرآن و به عمل قرآن است، که این مسلمانی واقعی است. ما می‌خواهیم که ملت ما قرآن را بتوانند درک کنند و از آن استفاده کنند. هدف از همه‌ی این تشریفات و این مسابقه‌ها و این وقت گذرانی‌ها و این تشویق‌ها و این زحمت‌هایی که آقایان می‌کشند، هدف این است که ملت ما با قرآن آشنا بشوند. ما دوریم از قرآن، ما دوریم از قرآن. اگر یک ملتی با معرفت قرآنی آشنا بشود، بسیاری از کارها برای او آسان خواهد شد. حرکت برای او آسان خواهد شد. شما ملاحظه کنید، همین مقداری که ملت ما درهای قرآن را به روی خود باز کرد، که این به برکت انقلاب شد، ببینید چه تحولی در ملت ما به وجود آمد. ببینید چه عظمت و چه عزتی ملت ما پیدا کرد، به همین مقدار اندک حرکتی که به سمت قرآن کردیم. قرآن این جور است اگر حرکت به سمت قرآن به شکل کاملی انجام بگیرد. آن وقت این ملت همان چیزی خواهد شد که قرآن کریم خبر داده است. تاریخ را مسلمان‌ها عوض کردند به برکت قرآن.


Image result for ‫رهبر قران‬‎





آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
امیرالمومنین(ع) مسلمانان را از حضور در کدام مجالس برحذر داشته اند 1 331 aaaaa
آفات زبان 1 206 aaaaa
چرا خدا شیطان را آفرید؟ 1 281 mobin
پیام شب قدر - التماس دعا 0 215 aaaaa
پیامک شبهای قدر 0 214 aaaaa
دانلود مجموعه کامل آهنگ های حامد زمانی 0 254 aaaaa
ايستگاه سرگرمي درس پيام اسماني پايه هشتم تهيه شده توسط دانش اموز قاسمي 4 496 sayed
خوش امديد 1 330 sayed
تأثیر قرآن در زندگی یک جوان 2 261 aaaaa
معرفي نرم افزار قراني 2 390 ali1355
20حدیث از امام حسین (ع) 0 213 aaaaa
10 حدیث زیبا در مورد برکت در زندگی 0 238 aaaaa
جملات كوتاه از شريعتي در مورد امام حسين ع 0 216 aaaaa
عربی هفتم نوبت دوم 0 357 aaaaa
تغییرات عربی هفتم درسال 93 0 238 aaaaa
نمونه سؤالات مواد درسی قرآن ، پیام های آسمان و عربی کلاس هفتم 0 341 aaaaa
سوال عربي هفتم 0 290 aaaaa
نمونه سوال 0 324 aaaaa
مركز نمونه سوال تخصصي پيام و قران 0 295 aaaaa
سوالات قران هفتم خرداد93 نوبت دوم 0 346 aaaaa
چرا گاهی در توکل به خدا جواب نمی‌گیریم؟ 1 487 messi
مراسم عزاداری شب اول تا هفتم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج محمدرضا طاهری 0 372 aaaaa
مراسم عزاداری شب اول تا پنجم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج حسن خلج 0 378 aaaaa
مراسم عزاداری شب اول تا هفتم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج محمود کریمی 0 316 aaaaa
مرات امتحاني درس قران اتاق 104 و قران اتاق 13 و 14 و عربي هفتم اتاق 6اعلام شد براي دي 0 535 aaaaa
پیامک تبریک عید غدیر 0 254 aaaaa
اس ام اس تبریک ولادت امام هادی -ع 0 224 aaaaa
ولادت امام هادی(علیه السلام) 0 256 aaaaa
ثبت نام درآزمون آنلاین(قرآن،پیام های آسمان وعربی) 0 266 aaaaa
آداب ویژه غدیر3 0 195 aaaaa
بازدید : 323 | تاریخ : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 زمان : 22:06 |

 

شهادت امام محمدباقر(ع)

ازکف برفت صبر و نماندش دگر قرار*دین شد تهی زمخزن اسرارکردگار

 

 

حضرت امام محمد باقر ( ع )
 

نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ،بدین جهت که : دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هریک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنیه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسین ( ع ) می رسید . پدرش حضرت سیدالساجدین ، امام زین العابدین ، علی بن الحسین ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدینه اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد .

دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95هجری که سال درگذشت امام زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114ه . یعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است . در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش می آید ، و عده ای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت
پیدا می شوند . قاضیها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر می نماید ، و تعلیمات قرآنی - به ویژه مسأله امامت و ولایت را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی ( ع ) متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود ، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار می دادند . برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و
یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند .
اینها عواملی بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها بایستند . بدین جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وی امام جعفر صادق ( ع ) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی ، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند ، و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند . زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر ( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند ، و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار دست یازند ، و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوین و تدریس کنند . به همین جهت محضر امام باقر ( ع ) مرکز علماء و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربیتی امام باقر ( ع ) علم و فضیلت به مردم آموخته می شد . ابوجعفر امام محمد باقر ( ع ) متولی صدقات حضرت رسول ( ص ) و امیرالمؤمنین ( ع ) و پدر و جد خود بود و این صدقات را بر بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد ، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت . امام باقر ( ع ) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود . سیرت و صورتش ستوده بود . پیوسته لباس تمیز و نو می پوشید . در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود .

از آن حضرت می پرسیدند : جدت لباس کهنه و کم ارزش می پوشید ، تو چرا لباس فاخر بر تن می کنی ؟ پاسخ می داد : مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز ، که محرومان و فقرا و تهیدستان زیاد بودند ، چنان بود . من اگر آن لباس بپوشم در این انقلاب افکار ، نمی توانم تعظیم شعائر دین کنم .
امام پنجم ( ع ) بسیار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود .
با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود . در ضمن سخنانش می فرمود : مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بین می برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - می ریزد . امام باقر ( ع ) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی ، کمال مواظبت را داشت .
می خواست سنتهای جدش رسول الله ( ص ) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید . در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستانها بیرون می رفت ، و با
کارگران و کشاورزان بیل می زد و زمین را برای کشت آماده می ساخت . آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبین و کد یمین - به دست می آورد در راه خدا انفاق می فرمود .
بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله ( ص ) می رفت ، پس از گزاردن فریضه ، مردم گرداگردش جمع می شدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند .
مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی - با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسیار کردند . ناچار حضرت سجاد ( ع ) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر ( ع ) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بی سابقه آل ابوسفیان ، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت ( ع ) توجه کردند ، در اصلاح عقاید مردم به ویژه در مسأله امامت و رهبری ، که تنها شایسته امام معصوم است ، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعلیم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایی رسید که فرزند گرامی آن امام ، حضرت امام جعفر صادق ( ع ) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پایه گذاری نمود ، و احادیث و تعلیمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد . امام سجاد ( ع ) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر ( ع ) با تشکیل حلقه های درس ، زمینه این امر مهم را فراهم نمود و
مسائل لازم دینی را برای مردم روشن فرمود . رسول اکرم اسلام ( ص ) در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینی وحی الهی وظایفی را که فرزندان و اهل بیت گرامی اش در آینده انجام خواهند داد و نقشی
را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت ، ضمن احادیثی که از آن حضرت روایت شده ، تعیین فرموده است . چنان که در این حدیث آمده است :
روزی جابر بن عبدالله انصاری که در آخر عمر دو چشم جهان بینش تاریک شده بود به محضر حضرت سجاد ( ع ) شرفیاب شد . صدای کودکی را شنید ، پرسید کیستی ؟ گفت من محمد بن علی بن الحسینم ، جابر گفت : نزدیک بیا ، سپس دست او را گرفت و بوسید و عرض کرد : روزی خدمت جدت رسول خدا ( ص ) بودم . فرمود : شاید زنده بمانی و محمد بن علی بن الحسین که یکی از اولاد من است ملاقات کنی . سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حکمت دهد . علم و دین را نشر بده . امام پنجم هم به امر جدش قیام کرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دینی و تعلیم حقایق قرآنی و احادیث نبوی ( ص ) پرداخت .
این جابر بن عبدالله انصاری همان کسی است که در نخستین سال بعد از شهادت حضرت امام حسین ( ع ) به همراهی عطیه که مانند جابر از بزرگان و عالمان با تقوا و از مفسران بود ، در اربعین حسینی به کربلا آمد و غسل کرد ، و در حالی که عطیه دستش را گرفته بود در کنار قبر مطهر حضرت سیدالشهداء آمد و زیارت آن سرور شهیدان را انجام داد . باری ، امام باقر علیه السلام منبع انوار حکمت و معدن احکام الهی بود . نام نامی آن حضرت با دهها و صدها حدیث و روایت و کلمات قصار و اندرزهایی همراه است ، که به ویژه در 19سال امامت برای ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شایسته خود بیان فرموده است . بنا به روایاتی که نقل شده است ، در هیچ مکتب و محضری دانشمندان خاضعتر و خاشعتر از محضر محمد بن علی ( ع ) نبوده اند .
در زمان امیرالمؤمنین علی ( ع ) گوئیا ، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که باید - بر مردم روشن نبود ، گویا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حیات مادی بیرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشیده بودند ، و در کنار دریای بیکران وجود علی ( ع ) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمی دانستند . بی جهت نبود که مولای متقیان بارها می فرمود : سلونی قبل از تفقدونی
پیش از آنکه من را از دست بدهید از من بپرسید . و بارها می گفت : من به راههای آسمان از راههای زمین آشناترم . ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند ؟ اما به تدریج ، به ویژه در زمان امام محمد باقر ( ع ) مردم کم کم لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامی را درک می کردند ، و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد ، زلال گوارای دانش امام باقر ( ع ) را دریافتند و تسلیم مقام علمی امام ( ع ) شدند ، و به قول یکی از مورخان : " مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند " . امام باقر ( ع ) نیز چون زمینه قیام بالسیف ( قیام مسلحانه ) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان - فراهم نبود ، از این رو ، نشر معارف اسلام و فعالیت علمی را و هم مبارزه عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را ، از این طریق مناسب تر می دید ، و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود ، به فعالیتهای ثمر بخش علمی در این زمینه پرداخت . اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و سیر تعلیمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود ، مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار می گرفت . در عین حال امام هیچگاه از اهمیت تکلیفی شورش ( علیه دستگاه ) غافل نبود ، و از راه دیگری نیز آن را دامن می زد : و آن راه ، تجلیل و تأیید برادر شورشی اش زید بن علی بن الحسین بود .
روایاتی در دست است که وضع امام محمد باقر ( ع ) که خود - در روزگارش - مرزبان بزرگ فکری و فرهنگی بوده و نقش مهمی در نشر اخلاق و فلسفه اصیل اسلامی و جهان بینی خاص قرآن ، و تنظیم مبانی فقهی و تربیت شاگردانی " مانند امام شافعی " و تدوین مکتب داشته ، موضع انقلابی برادرش " زید " را نیز تأیید می کرده است چنانکه نقل شده امام محمد باقر ( ع ) می فرمود : خداوندا پشت من را به زید محکم کن .
و نیز نقل شده است که روزی زید بر امام باقر ( ع ) وارد شد ، چون امام ( ع ) زید بن علی را دید ، این آیه را تلاوت کرد :
" یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله " . یعنی : " ای مؤمنان ، بر پای دارندگان عدالت باشید و گواهان ، خدای را " .
آنگاه فرمود : انت و الله یا زید من اهل ذلک ، ای زید ، به خدا سوگند تو نمونه عمل به این آیه ای .
می دانیم که زید برادر امام محمد باقر ( ع ) که تحت تأثیر تعلیمات ائمه ( ع ) برای اقامه عدل و دین قیام کرد . سرانجام علیه هشام به عبدالملک اموی ، در سال ( 120یا 122) زمان امامت امام جعفر صادق ( ع ) خروج کرد و دستگاه جبار ، ناجوانمردانه او را به قتل رساند . بدن مقدس زید را سالها بر دار کردند و سپس سوزانیدند . و چنانکه تاریخ می نویسد : گرچه نهضت زید نیز به نتیجه ای نینجامید و قیامهای دیگری نیز که در این دوره به وجود آمد ، از جهت ظاهری به نتایجی نرسید ، ولی این قیامها و اقدامها در تاریخ تشیع موجب تحرک و بیداری و بروز فرهنگ شهادت علیه دستگاه جور به شمار آمده و خون پاک شیعه را در جوشش و غلیان نگهداشته و خط شهادت را تا زمان ما در تاریخ شیعه ادامه داده است . امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) گرچه به ظاهر به این قیامها دست نیازیدند ، که زمینه را مساعد نمی دیدند ، ولی در هر فرصت و موقعیت به تصحیح نظر جامعه درباره حکومت و تعلیم و نشر اصول اسلام و روشن کردن افکار ، که نوعی دیگر از مبارزه است ، دست زدند . چه در این دوره ، حکومت اموی رو به زوال بود و فتنه عباسیان دامنگیر آنان شده بود ، از این رو بهترین فرصت برای نشر افکار زنده و تربیت شاگردان و آزادگان و ترسیم خط درست حکومت ، پیش آمده بود و در حقیقت مبارزه سیاسی به شکل پایه ریزی و تدوین اصول مکتب - که امری بسیار ضروری بود - پیش آمد .
اما چنان که اشاره شد ، دستگاه خلافت آنجا که پای مصالح حکومتی پیش می آمد و احساس می کردند امام ( ع ) نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برمی گیرد و خط صحیح را در شناخت " امام معصوم ( ع ) " و امامت که دنباله خط " رسالت " و بالاخره " حکومت الله " است تعلیم می دهد ، تکان می خوردند و دست به ایذاء و آزار و شکنجه امام ( ع ) می زدند و گاه به زجر و حبس و تبعید ...
برای شناخت این امر ، به بیان این واقعه که در تاریخ یاد شده است می پردازیم :
" در یکی از سالها که هشام بن عبدالملک ، خلیفه اموی ، به حج می آید ، جعفر بن محمد ، امام صادق ، در خدمت پدر خود ، امام محمد باقر ، نیز به حج می رفتند . روزی در مکه ، حضرت صادق ، در مجمع عمومی سخنرانی می کند و در آن سخنرانی تأکید بر سر مسأله پیشوایی و امامت و اینکه پیشوایان بر حق و خلیفه های خدا در زمین ایشانند نه دیگران ، و اینکه سعادت اجتماعی و رستگاری در پیروی از ایشان است و بیعت با ایشان و ... نه دیگران . این سخنان که در بحبوحه قدرت هشام گفته می شود ، آن هم در مکه در موسم حج ، طنینی بزرگ می یابد و به
گوش هشام می رسد. هشام در مکه جرأت نمی کند و به مصلحت خود نمی بیند که متعرض آنان شود . اما چون به دمشق می رسد ، مأمور به مدینه می فرستد و از فرماندار مدینه می خواهد که امام باقر ( ع ) و فرزندش را به دمشق روانه کرد ، و چنین می شود . حضرت صادق ( ع ) می فرماید : چون وارد دمشق شدیم ، روز چهارم ما را به مجلس خود طلبید . هنگامی که به مجلس او درآمدیم ، هشام بر تخت پادشاهی خویش نشسته و لشکر و سپاهیان خود را در سلاح کامل غرق ساخته بود ، و در دو صف در برابر خود نگاه داشته بود . نیز دستور داده بود تا آماج خانه ای ( جاهایی که در آن نشانه برای تیراندازی می گذارند ) در برابر او نصب کرده بودند ، و بزرگان اطرافیان او مشغول مسابقه تیراندازی بودند . هنگامی که وارد حیاط قصر او شدیم ، پدرم در پیش می رفت و من از عقب او می رفتم ، چون نزدیک رسیدیم ، به پدرم گفته : " شما هم همراه اینان تیر بیندازید " پدرم گفت : " من پیر شده ام . اکنون این کار از من ساخته نیست اگر من را معاف داری بهتر است " . هشام قسم یاد کرد : " به حق خداوندی که ما را به دین خود و پیغمبر خود گرامی داشت ، تو را معاف نمی دارم " . آنگاه به یکی از بزرگان بنی امیه امر کرد که تیر و کمان
خود را به او ( یعنی امام باقر - ع - ) بده تا او نیز در مسابقه شرکت کند .
پدرم کمان را از آن مرد بگرفت و یک تیر نیر بگرفت و در زه گذاشت و به قوت بکشید و بر میان نشانه زد . سپس تیر دیگر بگرفت و بر فاق تیر اول زد ... تا آنکه نه تیر پیاپی افکند . هشام از دیدن این چگونگی خشمگین گشت و گفت : " نیک تیر انداختی ای ابوجعفر ، تو ماهرترین عرب و عجمی در تیراندازی . چرا می گفتی من بر این کار قادر نیستم ؟ ... بگو : این تیراندازی را چه کسی به تو
یاد داده است " . پدرم فرمود : " می دانی که در میان اهل مدینه ، این فن شایع است . من در جوانی چندی تمرین این کار کرده ام " . سپس امام صادق ( ع ) اشاره می فرماید که : هشام از مجموع ماجرا غضبناک گشت و عازم قتل پدرم شد . در همان محفل هشام بر سر مقام رهبری و خلافت اسلامی با امام باقر ( ع ) سخن می گوید . امام باقر درباره رهبری رهبران بر حق و چگونگی اداره اجتماع اسلامی و اینکه رهبر یک اجتماع اسلامی باید چگونه باشد ، سخن می گوید . اینها همه هشام را - که فاقد آن صفات بوده است و غاصب آن مقام - بیش از پیش ناراحت می کند . بعضی نوشته اند که : امام باقر را در دمشق به زندان افکند . و چون به او خبر می دهند که زندانیان دمشق مرید و معتقد به امام ( ع ) شده اند ، امام را رها می کند و به شتاب روانه مدینه می نماید . و پیکی سریع ، پیش از حرکت امام از دمشق ، می فرستد تا در آبادیها و شهرهای سر راه همه جا علیه آنان ( امام باقر و امام صادق - ع - ) تبلیغ کنند تا بدین گونه ، مردم با آنان تماس نگیرند و تحت تأثیر گفتار و رفتارشان واقع نشوند . با این وصف امام ( ع ) در این سفر ، از تماس با مردم - حتی مسیحیان - و روشن کردن آنان غفلت نمی ورزد .
جالب توجه و قابل دقت و یادگیری است که امام محمد باقر ( ع ) وصیت می کند به فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) که مقداری از مال او را وقف کند ، تا پس از مرگش ، تا ده سال در ایام حج و در منی محل اجتماع حاجیها برای سنگ انداختن به شیطان ( رمی جمرات ) و قربانی کردن برای او محفل عزا اقامه کنند . توجه به موضوع و تعیین مکان ، اهمیت بسیار دارد . به گفته صاحب الغدیر
زنده یاد علامه امینی - این وصیت برای آن است که اجتماع بزرگ اسلامی ، در آن مکان مقدس با پیشوای حق و رهبر دین آشنا شود و راه ارشاد در پیش گیرد ، و از دیگران ببرد و به این پیشوایان بپیوندد ، و این نهایت حرص بر هدایت مردم است و نجات دادن آنها از چنگال ستم و گمراهی.

 

***

 

زنان و فرزندان
 

فرزندان آن حضرت را هفت نفر نوشته اند : ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق ( ع ) و عبدالله که مادرشان ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر بود .
ابراهیم و عبیدالله که از ام حکیم بودند و هر دو در زمان حیات پدر بزرگوارشان وفات کردند . علی و زینب و ام سلمه که از ام ولد بودند .

 

***

 

مسموم شدن امام باقر(علیه السلام)
 

آنچه مسلم است این است که امام باقر( علیه السلام) با طرح مرموز ومخفیانه هشام بن عبدالملک ، مسموم شد وبه شهادت رسید، ولی عامل وچگونگی آن به روشنی مشخص نیست .
بعضی می نویسند: ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک ( پسر برادر زاده هشام) آن حضرت را مسموم كرد
وبعضی می نویسند : زید بن حسن به دستورهشام ، زهر را به زین اسب مالید واسب را به حضور امام باقر( علیه السلام) آورد، واصرار کرد که آن حضرت برآن سوار گردد ، آن حضرت ناگزیر بر آن سوار شد وآن زهر دربدن او اثر کرد ، به گونه ای که رانهایش متورم شد وسه روز به سختی در بستر بیماری افتاد وسرانجام به شهادت رسید .
آن حضرت ساعات آخر عمر خود را با کفنهایی که که باآن احرام بجا آورده بود مشخص نمود
 

ازکف برفت صبر و نماندش دگر قرار
دین شد تهی زمخزن اسرارکردگار
ازضعف برجبین منیرش عرق نشست
ارکان پنجمین امامت زهم شکست
گاهی زبان به ذکر حق وگه شدی به هوش
ازدل کشیده آه شرربار وشد خموش

 

***

 

امام باقر (علیه السلام) در بستر بیماری
 

کلینی به سند صحیح اززراره روایت کرده است که گفت روزی از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود :
درخواب دیدم که برسرکوهی ایستاده ام ومردم ازهرطرف آن کوه به سوی من بالا می آمدند چون مردم بسیاری دراطراف آن کوه جمع شدند به ناگاه کوه بلند شد ومردم ازهرطرف آن فرو می ریختند ، تا آنکه جماعتی برآن کوه باقی ماندند واین اتفاق پنج مرتبه تکرارشد ، گویا آن حضرت این خواب رابه وفات خود تعبیر فرموده بود ، که بعدازگذشت پنج شب ازاین خواب به رحمت ایزدی پیوستند .
درکافی وبصائر الدَّرجات وسایرکتابهای معتبرروایت کرده اند که حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود :
که پدرم بیماری سختی گرفته بود وبیشتر مردم ازبیماری حضرت ترسیدند واهل بیت آن حضرت را به گریه درآمدند که امام باقر(علیه السلام) فرمود :
من دراین بیماری ازدنیا نخواهم رفت زیرا دو نفر نزد من آمدند وبه من چنین خبردادند پس ازآن بیماری صحت یافت ومدتی وسالم بود .
وبرای من زمین را بشکاف وگود کن زیرا که من فربه هستم ودرزمین مدینه برای من نمی توان لحد ساخت .
علت فرمایش حضرت آن است که زمینهای مدینه سخت بودند به جای آنکه قبر را به اندازه قد متوسط انسان گود کنند ، معمولاً برای قبر درآن زمینها لحد درمی آوردند یعنی حفره ای به اندازه جسد دردیوار قبردرسمت قبله درست می کردند وچون امام صادق(علیه السلام) فربه وچاق بودند ودردیوار قبربه سختی جای می گرفتند ، لذا وصیت کردند که زمین را برای این امر گود نمایند تا ایشان به آسانی وبدون مشکل درقبر شریفشان جای گیرند .
پس گفتم : ای پدر بزرگوار من امروز تورا ازهمه وقت سالم تر می بینم وناراحتی درتو مشاهده نمی کنم حضرت فرمود : آن دونفر که درآن بیماری صحت وسلامت من راخبر دادند دراین بیماری به نزد من آمدند وگفتند : دراین مریضی به عالم آخرت رحلت می نمایی وبه روایت دیگری فرمود :
که ای فرزند ، مگر نشنیدی حضرت علی بن الحسین (علیهما السلام) من را ازپس دیوار ندا کرد که ای محمد بیا وزود باش که ما انتظار تورا می کشیم .
کلینی به سند حسن روایت کرده است که حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) هشتصد درهم برای تعزیه وماتم خود وصیت فرمود .
وبه سند موثق ازحضرت امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که پدرم گفت :
ای جعفر ازمال من برای ندبه کنندگان وقف کن که ده سال درمنی درموسم حج برمن ندبه وگریه کنند ورسم ماتم راتجدید نمایند وبرمظلومیت من زاری کنند .
کلینی به سند معتبر نیزروایت کرده است که چون امام محمد باقر(علیه السلام) به جهان باقی رحلت نمود ، حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود : که هرشب درحجره ای که آن حضرت درآن وفات یافته بود ، چراغ می افروختند .
شیخ عباس قمی میگویند : که درتاریخ وفات آن حضرت اختلافست و وفات ایشان درروز دوشنبه هفتم ذیحجه سال صدو چهاردهم به سن پنجاه وهفت سالگی درمدینه مشرفه اتفاق افتاد .
وفات ایشان درایام خلافت هشام بن عبدالملک بود وگفته شده که آن حضرت راابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده وشاید به امر هشام بوده است .
قبر مقدس آن حضرت به اتفاق همگی دربقیع ، كنار قبر پدر وعم بزرگوار خود ، حضرت امام حسن (علیه السلام) قرار دارد .

 

***

 

شهادت امام باقر ( ع )
 

حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین ( ع ) زندگی کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت ، نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامی ، تعلیم شاگردان ، رهبری اصحاب و مردم ، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در میان خلق ، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم ، که تنها خلیفه راستین خدا و رسول ( ص ) در زمین است ، پرداخت و لحظه ای از این وظیفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذیحجه سال 114هجری در سن 57سالگی در مدینه به وسیله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع - کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند.

باتشکر از http://www.iricap.com/specialentry.asp?id=76



برچسب ها : سالروز شهادت امام باقر ع باقر العلوم را به شما عزیزان تسلیت می گویم. ,
نویسنده : علی ابادی | نظرات (0)

صفحه اصلی سالروز شهادت امام باقر ع باقر العلوم را به شما عزیزان تسلیت می گویم.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

المصباح

المصباح

المصباح

  

  

http://upcity.ir/images2/98314650673942422940.gif


دلنوشته های دوستان
      رشیدی :هر کی دستت رو گرفت لزوما دوستت نیست ! شاید تو حرکت بعدی ، پاشو گذاشت رو شونت و رفت بالا» …
      بهروز سعادتی از بابل:روزگاریست که شیطان فریاد میزند«ادم پیدا کنید سجده خواهم کرد» …
      نادری از چابهار :آتش از اندوه هجران بهتر است بی قرارم کردی و گفتی صبوری بهتر است من نمی دانم کجا خواندم که یادم داده است ؟یار وقتی در کنارت نیست کوری بهتر است …
      محمدی شهر کرد :عالیه ممنون…
      یبرجند : دبیر کدام مدرسه هستین ؟
      حسینی نسب بیرجند : ممنون بابت سوالات
      بیرجند/كاربر ميهمان : بابت تمام تلاشهايتان در وب ممنونم.
      علی تهران :از مطالبتون لذت بردم …
      اذربایجان /كاربر ميهمان : وب سایت خوبی دارین
      كاربر ميهمان : واقعا عالیه
      بندرعباس : تلاش شما در مجازی ستودنی است
      كاربر ميهمان/زاهدان : ممنون از شما عالی بود
      مختاری /تهران : قالب وبلاگ عالیه
      نیکویی /اصفهان : حلول ماه مبارک رمضان بر شما مبارک
      سجاد آذرمی :نفسم می گیرد، در هوایی که نفس های تو نیست...
      ستاره خانم از مرودشت :از این میسوزم که تو هم مرا نشناختی آری تو ... تو!؟ پس میرم جایی که دیگر دوستی نباشد تا قلبم را بدرد آورد...تقدیم به سونیای عزیزم
      محمدی مشهد : وبلاگ خوبی دارین استفاده كردم
      زینب محرمی از پارس آباد مغان : حق الناس همیشه پول نیست گاهی دل است دلی که باید میدادی و ندادی...
      ابراهیمی : کوروش میگوید : بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همه اش رنج است پس اگرهمچون خود نیافتی مانند خدا تنها باش.
      حسینی : سرنوشت ما چنین بود:''ما به دنیا آمدیم اما دنیا به ما نیامد...
      عالیه از شیراز : ای قطار راهت را بگیر و برو نه کوه توان ریزش دارد و نه ریز علی پیراهن اضافه روزگار دیگریست
      علی بندر عباس : تو مرا یاد کنی باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست اما نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست .
      علی از میمند : احساس سوختن به تماشا نمیشود...آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم.
      سامان سعیدی از کرج : با هر که نشستم دلش نشکستیم بر جام می و میکده مردانه نشستیم هر چند که این جام پر از جور و جفا بود خوردیم ولی حرمت دوستی نشکستیم
      مهدوی : تو پاک و زلال مثل باران بودی بخشنده چو ابرِ نوبهاران بودی با صلحِ توشد عیان که مانندِ پدر همواره اسیرِ جهلِ یاران بودی

      دلنوشته های خود را برای ما ارسال نمایید
      تا با نام شما در سایت قرار دهیم لطفا
      اخر دلنوشته نام و اسم شهر خودتون رو
      ذکر کنید 00000000
اطلاعات
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 2
  • اعضای آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 527

  • عضو شوید
  • ارسال کلمه عبور




  • آمار مطالب
    کل مطالب : 1236
    کل نظرات : 186

  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : <-Today-> نفر
  • باردید دیروز : 2,846 نفر
  • بازدید هفته : 5,593 نفر
  • بازدید ماه : 11,569 نفر
  • بازدید سال : 58,947 نفر
  • بازدید کلی : <-All-> نفر
  • ورودی امروز گوگل : 29 نفر
  • ورودی گوگل دیروز : 28 نفر

درباره سایت
    بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ با کلامی می شود اعجاز کرد با کلامی تلخ و تند می شود ناساز گاری ساز کرد خنده ها را گریه کرد رشته ی پیوندها را پاره کرد با کلامی مهربان چون سر انگشت نسیم می شود هر عقده ای را باز کرد رشته های پاره را پیوند زد دوستی آغاز کرد با کلامی می شود اعجاز کرد... هدف این وبلاگ آموزشی "ارتقای آموزش زبان قرآن ، عربی ؛ وارائه نمونه سؤالات و مطالب کارآمد برای همکاران دلسوز و دانش آموزان فهیم و استفاده از تجارب و راهنمائی اساتید می باشد. امید است با ارائه نظرات ؛ رهنمودهای ارزشمند وتذکرات سازنده ی خود یاریمان نمائید. درضمن اسفاده از مطالب این وب با ذکر منبع برای همه ی خوبان آزاد است . جعفر علی آبادی دبیر آموزش و پرورش شهرستان بیرجند اين وبلاگ در سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به ثبت رسيده است .
چت باکس
    ارشيو پيغام کوتاه   
     
کدهای اختصاصی
آرشیو
تبلیغات متنی

کپی مطالب این سایت فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.