حدیث موضوعی
دعای عظم البلا

بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ (( به مجله ديني المصباح خوش آمديد )) با ارائه نظرات خود ما را در هرچه بهتر شدن وب سايت ياري دهيد ممنون
موضوعات مجله
خبرنامه
    برای اطلاع از آپیدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شوید تا جدیدترین مطالب به ایمیل شما ارسال شود
مطالب تصادفی
پیوندهای روزانه
به مجله ديني المصباح خوش آمديد


دنیای تصاویرمتحرک -ziba-gifs.mihanblog.com


 

افتخارات وبلاگ

رتبه ششم جشنواره وبلاگ نويسي تبريز درسال1394 

برگزيده جشنواره قراني بينات 

         وبلاگ برتر سال 1392 خراسان جنوبي 

  رتبه چهارم جشنواره وبلاگ نويسي  اذربايجان سال 1391

  و برگزيده جشنواره وبلاگ نويسي ديني خراسان در سال 1391

  ومعلم نمونه سال 1401

 طرح بنر شعار سال 1403 - دانلود بنر لایه باز شعار سال 1403 - کافه پی اس دی

بيانات مقام معظم رهبري در مورد قران:

 

قرآنی شدن به این است که ملت با قرآن آمیخته بشود، به قرآن عمل کند، معرفت قرآنی را به طور کامل به دست بیاورد. ما امروز در دنیای اسلام این را کم داریم. اسم اسلام همه‌جا هست، تفاخر به اسلام همه جا هست،ُ ادعای مسلمانی همه جا هست، آنچه ما به آن نیاز داریم، ان آمیخته شدن به معارف قرآن و به عمل قرآن است، که این مسلمانی واقعی است. ما می‌خواهیم که ملت ما قرآن را بتوانند درک کنند و از آن استفاده کنند. هدف از همه‌ی این تشریفات و این مسابقه‌ها و این وقت گذرانی‌ها و این تشویق‌ها و این زحمت‌هایی که آقایان می‌کشند، هدف این است که ملت ما با قرآن آشنا بشوند. ما دوریم از قرآن، ما دوریم از قرآن. اگر یک ملتی با معرفت قرآنی آشنا بشود، بسیاری از کارها برای او آسان خواهد شد. حرکت برای او آسان خواهد شد. شما ملاحظه کنید، همین مقداری که ملت ما درهای قرآن را به روی خود باز کرد، که این به برکت انقلاب شد، ببینید چه تحولی در ملت ما به وجود آمد. ببینید چه عظمت و چه عزتی ملت ما پیدا کرد، به همین مقدار اندک حرکتی که به سمت قرآن کردیم. قرآن این جور است اگر حرکت به سمت قرآن به شکل کاملی انجام بگیرد. آن وقت این ملت همان چیزی خواهد شد که قرآن کریم خبر داده است. تاریخ را مسلمان‌ها عوض کردند به برکت قرآن.


Image result for ‫رهبر قران‬‎





آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
امیرالمومنین(ع) مسلمانان را از حضور در کدام مجالس برحذر داشته اند 1 331 aaaaa
آفات زبان 1 206 aaaaa
چرا خدا شیطان را آفرید؟ 1 281 mobin
پیام شب قدر - التماس دعا 0 215 aaaaa
پیامک شبهای قدر 0 214 aaaaa
دانلود مجموعه کامل آهنگ های حامد زمانی 0 254 aaaaa
ايستگاه سرگرمي درس پيام اسماني پايه هشتم تهيه شده توسط دانش اموز قاسمي 4 496 sayed
خوش امديد 1 330 sayed
تأثیر قرآن در زندگی یک جوان 2 261 aaaaa
معرفي نرم افزار قراني 2 390 ali1355
20حدیث از امام حسین (ع) 0 213 aaaaa
10 حدیث زیبا در مورد برکت در زندگی 0 238 aaaaa
جملات كوتاه از شريعتي در مورد امام حسين ع 0 216 aaaaa
عربی هفتم نوبت دوم 0 357 aaaaa
تغییرات عربی هفتم درسال 93 0 238 aaaaa
نمونه سؤالات مواد درسی قرآن ، پیام های آسمان و عربی کلاس هفتم 0 341 aaaaa
سوال عربي هفتم 0 290 aaaaa
نمونه سوال 0 324 aaaaa
مركز نمونه سوال تخصصي پيام و قران 0 295 aaaaa
سوالات قران هفتم خرداد93 نوبت دوم 0 346 aaaaa
چرا گاهی در توکل به خدا جواب نمی‌گیریم؟ 1 487 messi
مراسم عزاداری شب اول تا هفتم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج محمدرضا طاهری 0 372 aaaaa
مراسم عزاداری شب اول تا پنجم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج حسن خلج 0 378 aaaaa
مراسم عزاداری شب اول تا هفتم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج محمود کریمی 0 316 aaaaa
مرات امتحاني درس قران اتاق 104 و قران اتاق 13 و 14 و عربي هفتم اتاق 6اعلام شد براي دي 0 535 aaaaa
پیامک تبریک عید غدیر 0 254 aaaaa
اس ام اس تبریک ولادت امام هادی -ع 0 224 aaaaa
ولادت امام هادی(علیه السلام) 0 256 aaaaa
ثبت نام درآزمون آنلاین(قرآن،پیام های آسمان وعربی) 0 266 aaaaa
آداب ویژه غدیر3 0 195 aaaaa
درباره : خواندنی و شنیدنی , نکته های تربیتی , گوناگون , اصول وفروع دين , متفرقه ديني ,
بازدید : 283 | تاریخ : سه شنبه 24 اردیبهشت 1392 زمان : 11:51 |


نقش امام هادي(علیه السلام) در انديشه مهدويت

نقش امام هادي(علیه السلام) در انديشه مهدويت


نويسنده:خليل پورمنصوري
منبع:روزنامه کیهان – شماره 18983
در مقاله حاضر نويسنده ضمن تشريح كاركردهاي انتظار و جايگاه انديشه مهدويت در دوران امام هادي(علیه السلام) به تلاش خلفاي عباسي براي انحصار اين تفكر در خانه خود و محدوديتهاي شديد آنان نسبت به حضرت هادي براي ممانعت از گسترش انديشه مهدويت در جامعه پرداخته است كه آن را از نظر مي گذرانيم.

كاركردهاي انتظارانديشه مهدويت يكي از بنيادي ترين انديشه هاي اسلامي است كه كاركردهاي چندي دارد. هرچند نمونه هايي از اين دست در شرايع آسماني و وحياني و حتي اديان غيرتوحيدي وجود دارد ولي مسأله انتظار و ايجاد جامعه جهاني عدالت محور، در انديشه اسلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار مي باشد.
مسأله انتظار دو كاركرد اساسي در حوزه زندگي فردي و اجتماعي بشريت دارد. كاركرد نفي گرايانه و اثبات گرايانه كه همانند توحيد وحياني از دو مؤلفه نفي و اثبات برخوردار مي باشد. در تفكر توحيدي همواره نفي در جايگاه مهمي قرار مي گيرد؛ زيرا نفي به معناي اين است كه وضعيت و يا موقعيت موجود، انتظارات را برآورده نمي سازد و در جست وجوي كمال با نفي موجوديت كنوني مي كوشد تا به موجوديتي برتر دست يابد. اگر نفي خدايان و هرگونه قدرتي در صحنه هستي شناسي و جهان بيني به معناي ناديده گرفتن وضعيت موجود است اثبات خداي يگانه به معناي دست يابي به كمال خواهد بود.
در عرصه زندگي نيز انسان همواره از وضعيت موجود ناراضي است و اين نارضايتي امر مطلوبي است اگر به معناي جست وجوي كمالي باشد كه ظاهراً مي تواند به آن دست يابد.
انتظار به معناي آن است كه شخص از وضعيت كنوني ناخشنود است و مي بايست وضعيت مطلوب تر و كمالي تر را انتظار داشت. از اين رو نفي حال به معناي تلاش براي دست يابي به وضعيتي برتر، امري سازنده و حركت زاست. هرگونه تلاش، زماني صورت مي گيرد كه شخص دريابد كه وضعيت كنوني، ناقص و يا در حكم نقص است و اميد آن دارد كه با كوششي درخور به موقعيتي دست يابد كه از آن برتر و كمالي تر است. اين گونه است كه انتظار به جاي آن كه عامل بازدارندگي و كم تحركي گردد عامل تحرك و حركت و تكامل مي شود.

عصر طلايي در انديشه هاي بشردر انديشه هاي انساني همواره عصر طلايي، عصر گذشته است و انسان به هر طريقي مي گويد كه ديروز بهتر از امروز بوده و خواهد بود.
از اين رو در تاريخ بشريت عصر طلايي همواره گذشته اي است كه دست نيافتني و يا سخت دست يافتني مي نمايد.
اروپاييان عصر يوناني را عصر طلايي مي شمردند و رنسانس را به معناي بازگشت به آن عصر تعريف و عملياتي كردند. عصر طلايي مسلمانان(نه اسلام) عصر نبوي و يا خلفاي نخست اسلامي مي باشد و يا عصر عباسي به عنوان عصر طلايي تمدني اسلام مطرح مي شود. در ميان يهوديان نيز عصر طلايي، عصر داوودي و يا سليماني(علیه السلام) است. اين گونه است كه نگاه به گذشته همواره در تاريخ بشريت به عنوان عصر نمونه و برتر و طلايي مطرح است.
برخي از روان شناسان بر اين باورند كه ريشه اين باور را مي بايست در مسأله بهشت حضرت آدم(علیه السلام) و گناه نخستين و تبعيد و هبوط آدم از بهشت دانست. شايد خاطراتي كه آدم و حوا از بهشت براي فرزندان خويش بيان داشتند اين عصر طلايي را در ذهن انسان قرار داده كه در گذشته خويش، عصر طلايي را بجويد.

عصر طلايي در انديشه اسلاميبرخلاف اين باور عمومي، در فرهنگ ناب اسلامي، عصر طلايي به جاي نگاه به گذشته در آينده قرار دارد و انسان مي بايست آن عصر برتر و طلايي را در آينده جست وجو كند نه در گذشته؛ از اين روست كه مسأله مهدويت و جامعه جهاني و عدالت محور مهدوي به عنوان عصر طلايي مطرح مي شود.
از كاركردهاي اين تفكر و فرهنگ آن است كه انسان مسلمان به جاي آن كه به گذشته بنگرد و بر آن حسرت و افسوس خورد به آينده طلايي مي نگرد و به جاي آن كه از وضعيت نوميدكننده كنوني خسته شود و در غم و غصه گذشته به گوشه اي خزد و انگشت ندامت و پشيماني گزد به تلاش خويش ادامه مي دهد و اميد به زندگي برتر، وي را به تحرك و حركت وامي دارد. اين گونه است كه تفكر مهدويت و فرهنگ اسلامي تفكري تحرك زا و حركت آفرين و اميدپرور مي شود.
اين تفكر، كاركردهاي ديگري نيز دارد. در حوزه سياسي اين معنا را خواهد داشت كه نظام كنوني نظامي ناقص و غيرمطلوب است و بايد تلاش كرد تا آن را به سوي كمال تغيير جهت داد. اگر كمال در آينده است و اين آينده آن به آن و دم به دم مي آيد و مي رود پس مي بايست هر دم براي ارتقاي نظام كنوني و تغيير آن در راستاي كمال كوشيد و دست از تلاش برنداشت.

عصر امام هادي(علیه السلام) عصر مهدويت گراييزماني كه امام هادي(علیه السلام) متولد شد و پس از امام جواد(علیه السلام) ولايت و امامت امت را به دست گرفت، تفكر مهدويت به شدت در جامعه رو به افزايش بود. اين مسئله اختصاصي به شيعيان و علويان نداشت. از آن جايي كه عباسيان خود از بني هاشم بودند و تفكراتي مشابه تا عصر آغازين عباسي داشتند و بر اين باور بودند كه در زمانه اي، جور و ظلم و بي عدالتي افزايش مي يابد و از نسل نهم امام حسين(علیه السلام) شخصي همنام و هم كنيه حضرت پيامبر، زاده مي شود و به عنوان مهدي امت، حكومت جهان را در دست مي گيرد و نظام عدالت محور ولايي را ايجاد مي كند. اين تفكر در ميان اهل سنت نيز بخاطر وجود روايات بسياري از پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وجود داشت.
در برخي از روايات، از امامي قريشي ياد مي شد و در برخي ديگر نيز از امامي هاشمي نسب سخن به ميان مي آمد. در برخي ديگر تصريح به فرزندي از فرزندان حسين(علیه السلام) شده بود و اين كه او فرزند حسن(علیه السلام) است. تركيب حسن و حسين در برخي از روايات گول زننده و از مقوله متشابهات بود. مراد از حسن در اين روايات حسن فرزند امام حسين(علیه السلام) بود ولي برخي بر اين باور شدند كه مراد، فرزندي از فرزندان امام حسن(علیه السلام) است. به هر حال آن چه ثابت بود و كسي درباره آن تشكيك نمي كرد مسئله ظهور امامي قريشي و هاشمي بود كه در هنگام ظلم و جور قيام مي كند و جامعه جهاني را در عدالت مديريت مي كند و ظلم را ريشه كن مي سازد و در آن زمان همه گنج هاي زمين آشكار مي شود و مردم آسايش و آرامش را در زمين تجربه مي كنند. اين همان حكومت صالحان است كه خداوند در قرآن بدان وعده داده و تفكر عصر طلايي را در آينده در اذهان مسلمانان پرورانده است.

تلاش عباسيان براي انحصار تفكر مهدويتشيعيان و پيروان اهل بيت(علیه السلام) از ائمه به ويژه از امام باقر و امام صادق و امام رضا(علیه السلام) روايات بسياري به خاطر داشتند كه نظام ولايي مهدوي و حكومت عدالت محور وي را مطرح مي كرد. آنان به اميد ظهور و تولد آن حضرت روز شماري مي كردند. هر چه به نسل نهم از فرزندان امام حسين(علیه السلام) نزديك مي شدند اين تفكر تشديد مي شد.
در گذشته عباسيان براي اين كه مسئله را مديريت كنند كوشيدند يكي از خلفاي خويش را به نام المهدي غالب كنند و به مردم بباورانند كه مهدي از عباسيان و از همين نظام خلافت سلطنتي است؛ چه آنان هم قريشي هستند و هم هاشمي نسب مي باشند و اين كه خلافت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در اختيار آنان قرار گرفت خود بيانگر آن است كه مهدي از نسل آنان است و همين حكومت و نظام است كه روزي جهاني مي شود. در عصر هارون الرشيد حكومتي نيمه جهاني آن روز تشكيل شده بود و همه در زير خلافت عباسي زندگي مي كردند پس بعيد نمي بود كه امام مهدي از همين حكومت و خاندان، زمام امور را به دست مي گيرد و جهان را مديريت مي كند. با شكست اين تفكر در ميان عباسيان به ويژه با فعاليت هاي امام موسي الكاظم و امام رضا(علیه السلام) و در تقابل قرار گرفتن نظام ولايي و نظام خلافت سلطنتي، تفكر ناب شيعي در زمينه ظهور و بروز كرد. روند رو به رشد تفكر مهدويت در جامعه آن روز كه ظلم و ستم در آن بيداد مي كرد، موجب شد تا خلافت سلطنتي عباسي در برابر چالش قرار گيرد. اگر تفكر نظام ولايي كه امام رضا آن را مطرح ساخت و به صورت عملي آن را در برابر خلافت عباسي قرار داد به نوعي مشروعيت سياسي و ديني حكومت خلافت سلطنتي را تضعيف كرده بود، تفكر مهدويت به نوعي ديگر اين مشروعيت را سست و بي بنياد مي كرد.
اگر مردم در انتظار زاده شدن مهدي موعود و حكومت و خلافت وي باشند، اين به معناي عدم مشروعيت نظام كنوني است كه با عنوان خلافت سلطنتي از سوي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و مسئله قريشي بودن در رأس قدرت قرار گرفته بود.
حال اگر آن حضرت از ميان بني هاشم و آن نيز از تيره علوي است پس حكومت عباسي به زودي زوال مي يابد و به جاي آن حكومت علويان به شكل جهاني برپا مي شود. حضور اين تفكر كه به معني چيزي جز عدم مشروعيت نظام كنوني نبود. افزون بر اين كه تفكر مهدوي بيان مي كند كه آن حضرت در زمان اوج ظلم و ستم به قدرت مي رسد اگر اين گونه است بايد گفت كه دولت عباسي دولت ظلم است چون بر پايه روايات، آن حضرت به زودي زاده خواهد شد. آنان اين گونه تفسير و تبيين مي كردند كه زادن آن حضرت به معناي برپايي حكومت علوي و نفي سلطه هرگونه حكومت ديگري است كه به عنوان حكومت جور و باطل مطرح مي باشد.

تقابل عباسيان با تفكر مهدويتعباسيان نمي توانستند با تفكر مهدويت از بنياد مخالفت كنند؛ زيرا زمان زيادي برپايه آن مردم را به دور حكومت خويش گرد آورده بودند. همان گونه كه آنان نمي توانستند فضيلت و برتري و حقانيت امام علي(علیه السلام) را نفي كنند و يا از امام حسين(علیه السلام) و قيام عاشورايي سخني به ميان نياورند؛ زيرا حكومت را به عنوان انتقام از قاتلان آن حضرت و دست يابي هاشميان به حق خود شروع كرده بودند. اكنون همين تفكر خود عاملي مهم در عدم مشروعيت ديني و سياسي آنان شده بود. اگر تفكر مهدويت راست است كه هست مي بايست آنان نظام جور و باطل باشند. بنابراين مي بايست به گونه اي جلوي تحقق نظام ولايي و حتي زاده شدن آن گوهر يگانه دهر را بگيرند. از اين رو همانند فرعون خواستند تا موسايي به دنيا نيايد كه حكومت فرعوني ايشان را نابود سازد.

هراس بني عباس از وجود امام هادي(علیه السلام)بازداشت خانگي حضرت امام هادي(علیه السلام) و فرزندش امام حسن عسكري(علیه السلام) براي مهار تفكر مهدوي انجام نشد بلكه براي اين صورت گرفت كه هرگونه تحركي را كه نويد پديد آمدن كودكي مي داد از ميان بردارند. آنان خود به اين مسئله آگاه بودند كه حضرت مهدي(علیه السلام) فرزندي هاشمي و از فرزندان امام حسين(علیه السلام) است. از آن جايي كه پس از امام جواد(علیه السلام) تنها امام هادي(علیه السلام) بود كه از اين موقعيت برخوردار بود و لذا او را به سامره مي برند. سر من راي (سامره) در آن روزگار پادگان نظامي بود و عباسيان هر چند قدرتي نداشتند و اميران ترك و ايراني بودند كه در عمل حكومت مي كردند ولي تفكر مهدويت به شدت همه را هراسان كرده بود.
امام هادي(علیه السلام) با تشديد تفكر مهدويت، در عمل نظام خلافت سلطنتي را به چالش مي خواند و نظام ولايي را تبليغ مي كرد. آن حضرت(علیه السلام) اگر هم سخن نمي گفت ولي وجود او خود فرياد بلندي بود كه نظام ولايي را تأييد و نظام خلافت سلطنتي را تهديد مي كرد.

آثار بازداشت خانگي امام هادي(علیه السلام)بازداشت خانگي و محروميت شيعيان از حضرت، دو كاركرد اساسي داشت كه دولت متوجه آن نبود؛ نخست آن كه باور نزديك شدن دولت عدالت محور جهاني را تشديد مي كرد و اميد تولد كودكي عدالت گستر را در دل مردمان خسته از جور و ظلم عباسيان و بي عدالتي ها و فقر و بي نوايي زنده مي ساخت. در حقيقت فرياد بي صدايي بود كه دولت را پريشان خواب مي كرد.
كاركرد ديگر بازداشت اين بود كه زمينه روحي براي مديريت سازماني جامعه شيعي با حضور وكيلان را فراهم مي آورد. در اين دوره همانند دوره هاي پيشين و به شكلي شديدتر وكيلان و نواب خاص بودند كه با تشكيلات منسجم، جامعه شيعي را مديريت مي كردند و امام تنها در امور مهم و حياتي به اشكال مختلف دخالت مي كرد. اين گونه بود كه بازداشت خانگي امام(علیه السلام) كمكي به ساماندهي منسجم تر براي عصر غيبت فراهم آورد.
امام هادي(علیه السلام) كه در 212 هجري قمري در روستايي در بصريا (روستايي از توابع مدينه) به دنيا آمد، زماني به امامت رسيد كه بيش از 8سال نداشت. وي در مدت امامت خويش كه 23سال طول كشيد همواره انديشه مهدويت و تفكر نظام ولايي را تبلغ مي كرد و به امر به معروف و نهي از منكر مي پرداخت. فعاليت هاي آن حضرت در مدينه و مكه موجب شد تا در حجاز از محبوبيت گسترده اي برخوردار گردد تا آن جايي كه واليان متوكل عباسي به صورت تهديد و هشدار باش به متوكل نامه نوشته و گوشزد كردند كه اگر دولت عباسي مي خواهد حجاز، بخشي از ولايت آنان باشد مي بايست هرچه زودتر امام علي بن محمد الهادي(علیه السلام) را از مدينه به سوي بغداد بيرون راند.
امامان(علیه السلام) در روزگار سخت دوره عباسيان به اين نتيجه رسيده بودند كه همواره خانه خود را از هرگونه مسايلي كه آنان را با حكومت درگير مي كند و بيانگر مخالفت هاي آنان با نظام خلافت سلطنتي است خالي نگه دارند. از اين رو هرگز اموالي را كه از سوي شيعيان و راه هاي ديگر مي آمد نزد خود نگه مي داشتند و آن را در اختيار وكيلان و نواب خويش مي گذاشتند.

يورش به خانه امام هادي (علیه السلام)در زمان متوكل بارها به خانه حضرت هادي در مدينه و حتي در سامرا و معسكر هجوم بردند تا اسلحه و يا مواردي را كه نشان از توطئه ضد حكومت دارد به دست آورند ولي همواره شكست خورده و ناكام بازگشتند.
در گزارشي آمده است: مادر متوكل نسبت به مقام امام علي النقي(علیه السلام) اعتقادي به سزا داشت. روزي متوكل مريض شد و جراحتي پيدا كرد كه اطباء از علاجش درماندند. مادر متوكل نذر كرد اگر خليفه شفا يابد مال فراواني خدمت حضرت هادي(علیه السلام) هديه فرستد. در اين ميان به فتح بن خاقان كه از نزديكان متوكل بود گفت: يك نفر را بفرست كه از علي بن محمد درمان بخواهد شايد بهبودي يابد. وي كسي را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادي فرمود: فلان دارو را بر جراحت او بگذاريد به اذن خدا بهبودي حاصل مي شود. چنين كردند، آن جراحت بهبودي يافت. مادر متوكل هزار دينار در يك كيسه چرمي سر به مهر خدمت امام هادي(علیه السلام) فرستاد. اتفاقا چند روزي از اين ماجرا نگذشته بود كه يكي از بدخواهان به متوكل خبر داد دينار فراواني در منزل علي بن محمد النقي ديده شده است. متوكل سعيد حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد. آن مرد از بالاي بام با نردبان به خانه امام رفت. وقتي امام متوجه شد، فرمود همان جا باش چراغ بياورند تا آسيبي به تو نرسد. چراغي افروختند. آن مرد گويد: ديدم حضرت هادي به نماز شب مشغول است و بر روي سجاده نشسته. امام فرمود: خانه در اختيار توست. آن مرد خانه را تفتيش كرد. چيزي جز آن كيسه اي كه مادر متوكل به خانه امام فرستاده بود نيافت.
امام فرمود: زير حصير شمشيري است آن را با اين دو كيسه بردار و به نزد متوكل ببرد.
در گزارش تاريخي ديگر به اين مساله به گونه اي جالب پرداخته شده كه بيانگر ترس خلافت عباسي از وجود آن حضرت (علیه السلام) و آگاهي و هوشياري امام نسبت به حساسيت هاي دولت بود. امام همواره مي كوشيد حساسيت دولت را بر نيانگيزد و آنان را نسبت به شيعيان تحريك نكند؛ به ويژه كه تفكر مهدويت و افزايش فشار رواني اين تفكر، موجب شده بود كه دولت نسبت به هرگونه رفتار امام(علیه السلام) و شيعيان حساس شود. در اين گزارش آمده است: روزي به متوكل خبر دادند كه: «حضرت علي بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسيار جمع كرده و كاغذهاي زيادي را شيعيان او، از اهل قم، براي او فرستاده اند». متوكل از اين خبر وحشت كرد و به سعيد حاجب كه از نزديكان او بود دستور داد تا بي خبر وارد خانه امام شود و به تفتيش بپردازد.
اين قبيل مراقبتها پيوسته -در مدت 20سال كه حضرت هادي(علیه السلام) در سامره بودند- وجود داشت و نيز نوشته اند: «متوكل عباسي سپاه خود را كه نود هزار تن از اتراك بودند و در سامرا اقامت داشتند امر كرد كه هر كدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر كنند، و در ميان بيابان وسيعي، در موضعي روي هم بريزند. ايشان چنين كردند و آن همه به منزله كوهي بزرگ شد. اسم آن را تل «مخالي» نهادند آنگاه خليفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علي النقي(علیه السلام) را نيز به آنجا طلبيد و گفت: شما را اينجا خواستم تا سپاهيان من را مشاهده كنيد. او از پيش امر كرده بود كه لشكريان با آرايشهاي نظامي و اسلحه تمام و كمال حاضر شوند، و غرض او آن بود كه شوكت و اقتدار خود را بنماياند، تا مبادا آن حضرت يا يكي از اهل بيت او اراده خروج بر او نكنند.»
در اين مدت 20سال زندگي امام هادي(علیه السلام) در سامرا، كارگزاران حكومت عباسي، مستقيم و غيرمستقيم، چشم مراقبت بر حوادث زندگي امام و رفت و آمدهايي كه در اقامتگاه امام (علیه السلام) مي شد، داشتند از جمله: «از حضور جماعتي از بني عباس، به هنگام فوت فرزند امام دهم، حضرت سيدمحمد- كه حرم مطهر وي در نزديكي سامرا (بلد) معروف و مزار است- ياد شده است. اين نكته نيز مي رساند كه افرادي از بستگان و مأموران خلافت، همواره به منزل امام سر مي زده اند.»
امام هادي (علیه السلام) با اين كه از هر سوي تحت مراقبت و بازداشت خانگي بوده، اما شاگرداني را تربيت كرد تا با حضور در مناطق مختلف جهان انديشه هاي شيعي و تفكر نظام ولايي و حكومت عدالت محور مهدوي را منتشر كنند. از جمله شاگردان به نام آن حضرت را مي توان به عبدالعظيم حسني مدفون در شهر ري اشاره كرد. وي افزون بر اين كه در همه جا به عنوان وكيل و نايب خاص حضور مي يافت تشكيلات ري و مازندران و عراق عجم را مديريت مي كرد و به همين جهت تحت پيگرد دولت عباسي قرار داشت و همواره در حال جنگ و گريز بود.
امام هادي(علیه السلام) از سال 143 تا زمان شهادت در سامرا در بازداشت بود. اين مدت كه از سوي بسياري از مورخان ذكر شده نشان مي دهد كه امام هادي(علیه السلام) بيش از 11سال در بازداشت خانگي بسر برده است.
هرچند كه برخي علت آن را نمامي ها و سخن چيني هاي واليان مدينه و مكه و يا دولت مردان وابسته در بغداد مي دانند ولي به نظر مي رسد كه ريشه اصلي بازداشت، تفكر مهدويت بوده است كه در جامعه ريشه داشته است. اين تفكر بيان مي داشت كه به زودي فرزندي از نسل امام حسين(علیه السلام) زاده خواهد شد كه حكومت جهاني عدالت محور را ايجاد و بر پا خواهد داشت. اين بدان معنا بود كه فرزندي كه به دنيا مي آيد فرزندي از فرزندان امام هادي(علیه السلام) است. از اين رو حضرت امام هادي(علیه السلام) و نيز فرزندش حسن عسكري در معسكر و در ميان پادگان نظامي سامرا در بازداشت خانگي بودند تا هرگونه حركات ايشان زيرنظر مستقيم نظاميان كاركشته باشد. اين بدان معناست كه آنان احساس خطري كه داشتند به جهت تفكر مهدويت و زاده شدن فرزندي موسي وش بوده است كه دولت عباسي را به عنوان دولت جور و ظلم سرنگون مي كرد. اين گونه است كه بازداشت آن حضرت به اين شكل همانند فرزندش ادامه مي يابد. چنين روش محدوديت ساز نسبت به ديگر امامان(علیه السلام) كم تر انجام مي شد. به ويژه كه امام حسن عسكري و پدرش امام هادي(علیه السلام) مي كوشيدند به جهت حساسيت دولت نسبت به ايشان به خاطر همان تفكر مهدويت از هرگونه عمل تحريك آميز خودداري كنند. از اين رو مي بايست فشار رواني تفكر مهدويت را عامل مهمي در بازداشت خانگي آن حضرت و فرزندش به شمار آورد هرچند كه براي ايجاد اين گونه محدوديت ها، نيازمند توجيه و بهانه بودند. بر اين اساس مي توان گفت كه نامه ها و بدخواهي ها، تنها به عنوان عامل مباشر و توجيهي نقش داشته است و آن چه موجب بازداشت آن حضرت و فرزندش در پادگان نظامي بود در حقيقت تفكر مهدويت بود.
امام هادي(علیه السلام) در حكومت منتصر كه بيش از شش ماه نيانجاميد و هم چنين مستعين و معتز عباسي در زندان و بازداشت به سر برد.
امام دهم، حضرت هادي(علیه السلام) در سال 254 هجري توسط معتزعباسي به وسيله زهر در حالي به شهادت رسيد كه فقط فرزندش امام حسن عسكري بر بالين او حاضر بود. آن حضرت در همان خانه اي كه در آن يازده سال زنداني و تحت نظر بود، سرانجام به خاك سپرده شد.

.


امام هادي (علیه السلام) و «جامعه»اي ماندگار

نويسنده:محمد حسن پاكدامن
منبع:روزنامه قدس – شماره 5743

به محوريت آيات قرآن و روايات اهل بيت (علیه السلام) هيچ موجودي ارزشمندتر از انسان نيست وهيچ شئ استخراج شده اي، از معدن هستي به پاي انسان نمي رسد. خداوند متعال كه استخراج كننده اين گوهر گرانبهاست، پس از استخراج او از معدن هستي، او را به دست زرگراني متخصص قرار داده تا او را شكل دهند و ارزشمندتر نمايند. شكل دهندگان انسان در اين عالم، كسي جز اهل بيت (علیه السلام) نيستند. (ظهيري.علي اصغر/ بر كرانه عصمت/ 462)
بر اين باور جلوه هاي هدايت بخش هر يك از اهل بيت (علیه السلام) را در دوره امامت به گونه تأثير گذار شاهديم. در اين بين از مشهورترين القابي كه براي دهمين پيشواي شيعيان امام علي النقي (علیه السلام) ذكر شده است لقب ماندگار و شايسته «هادي» است. (طبرسي/ اعلام الوري/ 355) تأثير گذاري بر فرهنگ و ايده را بايد در منطق و سخن بازمانده از بانيان آن جستجو كرد.
مكتب نوراني تشيع در دايرة المعارف بزرگ و سترگ حديثي اهل بيت(علیه السلام) به قدري جذاب است كه گلچين نمودن آن بسيار سخت است، زيرا هر واژه از سخنان اهل بيت(علیه السلام) ستاره اي خاص در آسمان زندگي پيروان مي باشد كه زواياي گوناگون زندگي شيعيان را جلوه نور و هدايت بخشيده است. با اين حال، چنانچه خواسته باشيم چشم انداز معرفتي امام هادي(علیه السلام) را نظاره كنيم، معجزه آسا با جامعه اي كبيره و گسترده مواجه مي شويم كه بايستگي ها و ملزومات عقيدتي، فكري و آرماني شيعه را رهنمون گشته است. (قمي/عباس/الانوارالبهيه 287)
آنچه در اين نوشتار ارائه مي شود، دور نمايي ناقص از معرفي گنجينه ولايت و مرامنامه ولايتمداري تشيع است كه مضامين آسماني و دور از غلو زيارت جامعه كبيره آن را به ارمغان آورده است.


پيشينه زيارت جامعه كبيره

در ميان زيارتنامه هاي مأثور، زيارتهايي وجود دارد كه به « زيارات جامعه» مشهور است. اين زيارتنامه ها را بدان سبب «جامعه»خوانده اند كه متن آنها به گونه اي تنظيم و آموزش داده شده است كه مي توان با خواندن يكي از آنها، هر يك از پيامبران و امامان را از دور يا نزديك زيارت كرد. بنابراين اين گونه زيارتها ويژه پيامبر يا امام يا مكان يا زمان خاصي نيست. برخي از مؤلفان كتب ادعيه و زيارات، فقط به آوردن يكي از اين زيارتها توجه نشان داده اند( المفيد. كتاب المزار / 176- شهيد اول، المزار /236) اما برخي، چند فقره از آنها را در كتابهاي خويش به وديعت نهاده اند؛ چنانكه ابن بابويه قمي ملقب به «صدوق» دو فقره( من لايحضره الفقيه/2/608-609؛همو،عيون اخبارالرضا.2/271-278) آقا جمال خوانساري سه فقره (مزار/102) سيد محسن امين چهار فقره(مفتاح الجنات 2/210- 218) محدث قمي پنج فقره(مفاتيح الجنان/ 950) و محمد باقر مجلسي در«باب الزيارات الجامعه» به تعداد پيشوايان معصوم (علیه السلام) چهارده فقره(بحارالانوار99/209) از اين زيارتها را نقل كرده است. مجلسي(ره) پس از نقل آن زيارتها گوشزد مي كند كه زيارتهاي جامعه ديگري هم هست كه به سبب موثق نبودن يا تكراري بودن مضامين، از آوردن آنها چشم پوشيديم. ( سيد كاظم طباطبائي. پژوهشي درباره زيارتهاي جامعه. مطالعات اسلامي.شماره 62) وي پس از زيارت جامعه صغيره، زيارت جامعه كبيره را نقل مي كند. شيخ صدوق(ره) از دقاق، سنائي،وراق و حسين بن ابراهيم بن احمد كاتب يا مكتب و اين چهار نفر كه گويا از مشايخ صدوق (ره) بوده اند از محمد بن ابي عبدا... كوفي وابوالحسين اسدي و اين دو از محمد بن اسماعيل برمكي از موسي بن عبدا... يا عمران نجفي روايت مي كند كه به امام هادي(علیه السلام) گفتم اي زاده رسول خدا(ص) مرا تعليم فرما زيارتي با بلاغت كامل كه هر گاه خواستم زيارت كنم، آن را خوانم.
فرمود: چون به درگاه حرم رسيدي بايست و پس از غسل در حالي كه شهادتين را زمزمه مي كني، در لحظه ديدن قبه و قبر، سي مرتبه «ا...اكبر» بگو، سپس با وقار و آرامش گام بردار، بايست و سي مرتبه«ا...اكبر» بگو پس از آن نزديك قبر مطهر برو و چهل مرتبه«ا... اكبر» بگو تا صد تكبير تمام شود، آنگاه بگو: السلام عليكم يا اهل بيت النبوه...(عيون اخبار /2/272-278؛من لا يحضره الفقيه2/609؛طوسي، تهذيب 6/95؛ مجلسي.محمدباقر.بحارالانوار 99/127-134؛ قمي.مفاتيح الجنان/950) به واسطه اين «جامعه» همه امامان (علیه السلام) به غير از حضرت زهرا(علیه السلام) زيارت مي شوند، زيرا آنچه در اين زيارت آمده است، همگي شهادت بر شؤون ويژه حجت هاي خدا بر خلق خدا مي باشد و بديهي است به فرموده امام عسكري (علیه السلام) كه فرمود:«ما امامان حجت هاي خدا بر مردم و خلق خدا هستيم و فاطمه حجت خدا بر ما مي باشد». مقام حضرت زهرا(علیه السلام) تا چه اندازه رفعت دارد و با پيوند دو سخن ارزشمند پيامبر (ص) كه فرمود:«فاطمه روحي التي بين جنبي» و «ظاهري النبوه و باطني الولايه» مي توان چنين نتيجه گرفت كه حضرت زهرا (علیه السلام) مظهر نبوت و ولايت است. (الاسرارالفاطميه/ 17)


ارزيابي اسناد جامعه كبيره

چنانچه قواعد علم حديث شناسي و تعابير و اصطلاحات آن را بشناسيم، به خوبي به تاريخچه ابداع اصطلاحاتي همچون «صحيح» نزد متأخريني همچون علامه حلي و استادش احمد بن طاوس دست مي يابيم.
در دوره علامه حلي به واسطه از بين رفتن قراين خارجي و مشوش شدن مجاهيل با روايات صحيح، قانون حديث شناسي جديدي تحت عنوان تقسيم روايات به حديث صحيح، حسن موثق و ضعيف رسميت يافت.
از اين دوره به ويژه در زمانه معاصر برخي بدون توجه به حديث صحيح و غير صحيح نزد قدما به نقد احاديث شيعي در بين كتابهايي همچون كافي، استبصار، تهذيب، عيون اخبار الرضا و ... پرداختند و اعلام داشتند كه روايات غير صحيح فراواني در بين احاديث يافت مي شود.
اين ديدگاه بايد واكاوي شود، ولي با ذكر اين مقدمه، چنانچه سلسله راويان زيارت جامعه كبيره به محوريت قانون حديث شناسي متأخرين و معاصرين پي گيري شود، نتيجه آن چيزي به جز همان داوري علامه مجلسي (ره) نيست. علامه مجلسي (ره) كه در حديث شناسي يكي از مفاخر و مشاهير شيعه است، با توجه به ديدگاه قدما درباره حديث، همچنين ملاحظه فصاحت و بلاغت متن زيارت جامعه كبيره در ديگر داوري اش مي نويسد: «اين زيارتنامه صحيح ترين زيارتنامه ها از نظر سند و جامع ترين و فصيح ترين و بليغ ترين و والا مرتبه ترين آنهاست» (بحارالانوار 99/144- ملاذ الاخبار 9/278) خوشفكراني همچون وحيد بهبهاني و سيد عبدا... شبر نيز فارغ از اصطلاح صحيح نزد متأخرين، زيارت جامعه كبيره را به لحاظ قوت و استحكام متن همچون خطبه هاي نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و دعاي ابي حمزه ثمالي صحيح دانسته اند ( الفوائد الرجاليه / 60- الانوار اللامعه في شرح الزيارة الجامعه/ 25)
متن زيارت جامعه كبيره به گونه اي است كه هر منصفي صدور اين معارف بلند را غير معصوم محال عادي مي داند. افزون بر آنكه خطوط كلي آن را با خطوط كلي معارف قرآن كريم- كه مرجع نهايي در بررسي روايات است- هماهنگ مي بيند و اين چيزي است كه ما را از بحث سندي آن بي نياز مي كند» ( جوادي آملي، ادب فناي مقربان1/87). علاوه بر اين رويكرد عالمانه، مي توان به مواردي اشاره داشت كه از هر جهت زيارت جامعه كبيره را به عنوان يادگار و اثر امام هادي (علیه السلام) براي شيعيان ، باز مي شناسد:

1- مرحوم محدث قمي پس از بيان زيارت جامعه كبيره به نقل از كتاب «نجم الثاقب» حكايت «سيد احمد بن سيد هاشم بن سيد حسن موسوي رشتي» تاجر رشت را مي نويسد كه چگونه در سفرش به بيت ا... الحرام به محضر امام زمان (علیه السلام) مي رسد و آن جناب وي را سفارش به خواندن زيارت جامعه كبيره مي كند.( مفاتيح الجنان / 961)

2- اهتمام دانشمندان و علما به نوشتن شروح متنوع بر زيارت جامعه كبيره كه از آن جمله مي توان به شرح مجلسي اول در خلال كتاب روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (5/451-499) شرح مجلسي دوم در خلال بحارالانوار ( 99/134-144) و كتاب ملاذالاخبار،الاعلام اللامعه في شرح زيارة الجامعه نوشته سيد محمد بن عبدا... الكريم طباطبائي بروجردي، شرح الزيارة الجامعه الكبيره، نوشته شيخ احمد بن زين الدين احسائي و ... اشاره كرد .

3- استشهاد فقها به متن اين زيارت در بحثهاي فقهي،اخلاقي و تفسيري ( كفعمي . ابراهيم. محاسبة النفس / 10)

پاسخ برخي از شبهات يكي از شبهاتي كه درباره زيارت جامعة الكبيرة مطرح شده توهم غلوگرايي اين متن است( ر.ك : روزنامه شرق Online جمعه 6 آبان 1384) به يقين يكي از شاخصه هاي فرهنگي پيشوايان شيعه ارائه صراطي مستقيم و بي پيرايه از مفاهيم غلوآميزي بوده است (نهج البلاغه، خطبه 175، بحارالانوار 38/247، كافي1/90) همان گونه كه فرموده اند: راه راست و مستقيم در دنيا، راهي است كوتاه تر از غلو و بلندتر از تقصير، (صدوق. معاني الاخبار 1/33) ره آورد چنين بينشي راه اعتدال است كه شيعيان بايد بر آن گام نهند. با اين حال چنانچه مراد و مفهوم از غلو به خوبي آشكار نشود، نتيجه آن انكار و باور نداشتن بسياري از حقايق و آموزه هاي ديني است.
«غلو» آن است كه ما براي كسي به جز خداوند استقلال در ذات يا صفات يا افعال قائل شويم. همان گونه كه در دعاي جوشن كبير، اسما و صفات فراواني از خدا ذكر شده و خدا با هزار جلوه در اين دعا برون آمده تا دعا كننده او را با هزار ديده تماشا كند، معرفتش به او بيشترشود و خود را بدان صفات متصف گرداند، امام هادي(علیه السلام) نيز در اين زيارت، ائمه اطهار را با جلوه هاي گوناگون معرفي كرده تا زائر، ائمه(علیه السلام) را از دريچه هاي مختلف تماشا كند، سپس آن را الگو و اسوه خويش قرار دهد و با تأسي به آنها به تعالي و تكامل خود همت گمارد.به بيان ديگر دعاي جوشن كبير، سفره اي است كه مهمانان آن با هزار نوع غذاي توحيدي پذيرايي مي شوند، زيارت جامعه نيز سفره اي است كه مهمانان آن با انواع گوناگون غذاهاي امام شناسي مورد تكريم قرار مي گيرند. بدين ترتيب دعاي جوشن كبير به انسان مي فهماند كه سراسر نظام هستي را اسماي حسناي الهي اداره مي كند. و جاي خالي وجود ندارد تا غير خداي سبحان اداره آن قسمت را برعهده گيرد.
از اين رو بايد چشم طمع نيز از غير خدا فرو بست و به كسي جز او اميدي نداشت. زيارت جامعه نيز در مقام خلافت الهي و امامت،جايي خالي باقي نمي گذارد تا ديگران آن را پر كنند. پس بايد دست آز از ديگران كوتاه كرد و ديده اميد به خانه اهل بيت (علیه السلام) دوخت.
با وجود معصوم مجالي براي غير معصوم نخواهد ماند... به يقين هر يك از صفات امام معصوم (علیه السلام) دريچه اي به سرچشمه امام شناسي است... بدين ترتيب دعاي جوشن كبير يك دوره كلاس توحيد و خداشناسي است كه معارف آن را امين وحي بر رسول اكرم (ص) القا كرده، زيارت جامعه نيز يك دوره امام شناسي است كه هادي آل محمد (ص) حضرت امام علي النقي (علیه السلام) به رهپويان مكتب امامت و سالكان طريق ولايت آموخته است. ( ادب فناي مقربان 1/84) با اين ديدگاه ديگر مجالي براي توهم «غلو» در زيارت جامعه كبيره باقي نمي ماند، به چند دليل:
1- اين زيارت موافق عقيده شيعيان و مؤمنان است. ( تبريزي. ميرزا جواد. صراط النجاة 2/568 سؤال 1759 و ج 3/418 سؤال 1225)
2- در متن زيارت جملاتي آمده است كه امكان غلو را نفي مي كند. مفاد اين جملات اين است كه امامان شيعه(علیه السلام) در راستاي توحيد و نشر خداپرستي گام برداشته اند و آنچه از ويژگي ها بهره برده اند از ناحيه خدا بوده است:
الف:«الي ا... تدعون و عليه تدلون وبه تومنون و له تسلمون و بامره تعملون و الي سبيله ترشدون و بقوله تحكمون»
ب:«السلام علي الدعاة الي ا... و لا دلاء علي مرضاة ا... والتامين في محبة ا... و المخلصين في توحيد ا... و المظهرين لامرا...»
3- شارحين اين زيارت درباره فلسفه تكبير گفتنهاي آغازين زيارت و بيان شهادتين فرموده اند: گفتن شهادتين از مقدمترين درجه هاي ايمان است . و رمز گفتن تكبير در هنگام ديدن عظمت و بزرگي ايشان، اقرار به بزرگي خدا، جلال و عظمت پرودرگار است.( شبر، عبدا... مترجم.گلشيخي. عباسعلي. با اختران تابناك ولايت/43)
چنانكه مجلسي اول(ره) گفته وجه تكبير اين باشد كه اكثر طباع مايلند به غلو ، مبادا از عبارات امثال اين زيارت به غلو افتند يا از بزرگي حق سبحانه و تعالي غافل شوند.( مفاتيح الجنان/ 950)
از سوي ديگر به نظر مي رسد برخي بدون تمركز در دائره علميت موضوع، تنها به بهانه پيوندهاي سياسي ويژه خود، به توهم غلو در زيارت جامعه كبيره دامن زده اند، در حالي كه پيشتر خود به مواردي اشاره داشته اند كه بايد بر اساس آنها وي را مروج غلو دانست با اين كه غلو نيست و حقيقت مي باشد. (ر.ك: عبدالكريم سروش. روزنامه شرق Online جمعه 6 آبان 1384) به مواردي از اين ديدگاه اشاره مي شود:
1- عارفان مسلمان معتقد بودند كه پيامبر (ص) ولي اعظم خداوند و انسان كامل است.
2- شيعيان معتقدند كه اين نوع ولايت از طريق پيامبر (ص) به امام علي (علیه السلام) و فرزندان ايشان انتقال پيدا كرده است.
3- انسان كامل بنابر تئوري عارفان، مظهر همه اسماي الهي است به همين دليل او را «مظهرجامع الهي» مي نامند و براي او رفيع ترين منزلت را در هستي قائلند.
4- انسان كامل، آئينه بزرگي است كه بازتابنده همه انوار الهي است و همان كسي است كه عارفان معتقدند قوام اين عالم به اوست.
5- او بزرگترين خليفه و نماينده به حق الهي در اين عالم است.
6- خداوند در مكان و زمان نيست، حضور خداوند حضور اولياي اوست.

.

.

زندگينامه امام علي النقي(ع)

نام: على بن محمد.

القاب: نقى، هادى، نجيب، مرتضى، عالم، فقيه، ناصح، امين، مؤتمن، طيّب، فتّاح ومتوكل.

واژه �متوكل� لقب �متوكل على اللَّه�، خليفه عباسى نيز بود كه در عصر امام‏هادى(ع) مى‏زيست. به همين دليل، امام هادى(ع) اين لقب را براى خويش نمى‏پسنديد وبه اصحابش دستور مى‏داد كه از به‏كاربردن آن اعراض كنند.

كنيه: ابوالحسن.

چون كنيه امام موسى كاظم(ع) وامام رضا(ع) نيز ابوالحسن بود، به امام هادى(ع) ابوالحسن ثالث گفته مى‏شود.

منصب: معصوم دوازدهم و امام دهم شيعيان.

نسب پدرى: ابوجعفر، محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى‏طالب(ع).

نام مادر: سمانه مغربيه كه كنيه وى ام الفضل بود.

امام هادى(ع) در شأن مادرش فرمود:

مادرم به حق من عارف و از اهل بهشت است. شيطان سركش به او نزديك نمى‏شود و مكر جباران به وى نمى‏رسد. او در پناه خدايى است كه نمى‏خوابد و مادران صديقان و صالحان را به خود وا نمى‏گذارد.

تاريخ ولادت: نيمه ذى حجه سال 212 هجرى.

برخى مورخان تولد آن حضرت را دوم يا پنجم رجب همين سال و برخى ديگر رجب سال 214 دانسته‏اند. يكى از ادله‏اى كه زمان تولد آن حضرت را ماه رجب مى‏داند، دعاى ناحيه مقدسه است:

�اللّهُمَّ اِنّي أسئلكَ بالمَولوُدَينِ في رَجبٍ، مُحمّدِ بنِ عَليٍ الثّاني وَابنه عليّ بنِ محمّدٍ المُنتَجب�.(1)

محل تولد: �صُريا� در حوالى شهر مدينه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى). صريا قريه‏اى بود كه امام موسى بن جعفر(ع) آن را بنا نهاد و سال هاى طولانى، موطن اولاد و احفاد آن حضرت بود. فاصله آن با مدينه حدود سه ميل است.

مدت امامت: از ذى قعده سال 220 هجرى تا رجب 254 هجرى، به مدت 33سال. زمانى كه آن حضرت به امامت رسيد، هشت سال و پنج ماه بيشتر نداشت.

تاريخ و سبب شهادت: سوم ماه رجب (و به قولى 25 جمادى الاخر) سال 254 هجرى، به وسيله زهرى كه معتمد عباسى، برادر معتز (خليفه وقت) به آن حضرت خورانيد. سن آن حضرت در هنگام شهادت، 40 يا 42 سال بود.

محل دفن: سامرا، كه در سابق به آن �سرّ مَن رَأى‏� گفته مى‏شد (دركشور عراق كنونى).

همسر: حديث (يا سليل) كه به او جده مى‏گفتند.

فرزندان: 1. ابا محمد حسن عسكرى(ع). 2. حسين. 3. محمد. 4. جعفر(معروف به جعفر كذّاب). 5. عليّه يا عايشه. 

اصحاب:
1. على بن مهزيار اهوازى.
2. خيران خادم.
3. ابوهاشم داود بن قاسم جعفرى.
4. عبدالعظيم بن عبداللَّه حسنى.
5. على بن جعفر هميناوى(همانى).
6. ابن سكيت بن يعقوب اهوازى.
7. احمد بن اسحاق اشعرى.
8. ابراهيم بن مهزيار اهوازى.
9. ايوب بن نوح.
10. ابو على حسن بن راشد.

تعداد اصحاب و ياران امام هادى(ع) بيش از اين است و در برخى منابع، نام نزديك به دويست نفر از آنان ذكر شده است. 

زمامداران معاصر:
1. مأمون عباسى (196 - 218ق.).
2. معتصم عباسى (218 - 227ق.).
3. واثق عباسى (227 - 232ق.).
4. متوكل عباسى (232 - 247ق.).
5. منتصر عباسى (247 - 248ق.).
6. مستعين عباسى (248 - 252ق.).
7. معتز عباسى (252 - 255ق.).

خلفاى نامبرده، كه همگى از سلسله بنى عباس هستند، در غصب خلافت و ناديده گرفتن حقوق امام معصوم(ع) متفق و هم رأى بودند؛ اما از ميان آنان، متوكل عباسى جنايات و جسارت‏هاى فراوانى در مورد امام معصوم(ع) روا داشته است و دشمنى‏هاى وى به اهل بيت(ع) زبانزد است. 

رويدادهاى مهم:

1. از دست دادن پدرش، امام جواد(ع)، در سن هشت سالگى.

2. سعايت بريحه عباسى، امام جماعت حرمين، عبداللَّه بن محمد، والىِ مدينه و جماعتى ديگر، از امام هادى(ع) نزد متوكل عباسى و خشم گرفتن وى بر امام(ع).

32. نامه امام هادى(ع) به متوكل عباسى درباره اذيت و آزار والى مدينه به آن حضرت.

4. عزل محمد بن عبداللَّه از حكومت مدينه به خاطر بد رفتارى با امام هادى(ع) و نصب محمد بن فضل به جاى وى توسط متوكل عباسى، و دستور خليفه مبنى بر اكرام و اعزاز امام(ع).

5. تبعيد امام هادى(ع) از مدينه به سامرا به دستور متوكل عباسى و رفتار نيكوى او با آن حضرت در آغاز اقامت امام(ع) در سامرا، به سال 243 هجرى.

لازم به يادآورى است كه شهر سامرا در سال 220 هجرى به دستور معتصم عباسى بناگرديد و از آن زمان، پايتخت عباسيان به شمار مى‏آمد.

6. بد رفتارىِ تدريجىِ متوكل عباسى و آزارهاى جسمى و روحى او به امام(ع).

7. عداوت متوكل عباسى با اهل بيت(ع) در تخريب بارگاه ابا عبداللَّه الحسين(ع) و مشاهد مشرفه اهل بيت(ع) و خانه‏هاى اطراف آنها و جارى كردن آب بر روى قبر امام حسين(ع) وكشت نمودن بر روى آن.

8. سختگيرىِ واليان مدينه و مكه با آل ابى‏طالب و علويان، به دستور متوكل عباسى.

9. كودتاى منتصر، عليه پدرش، متوكل، در سال 247 هجرى و خشنودى علويان از موفقيت منتصر.

اين واقعه مهم، پس از يك‏سال و چند ماه از اقامت اجبارىِ امام(ع) در سامرا اتفاق افتاد.

10. مسموم و شهيد شدن امام هادى(ع) در تبعيد گاهش(سامرا)، به دستور معتمد عباسى، برادر معتز، خليفه وقت.



نویسنده : علی ابادی | نظرات (0)

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

المصباح

المصباح

المصباح

  

  

http://upcity.ir/images2/98314650673942422940.gif


دلنوشته های دوستان
      رشیدی :هر کی دستت رو گرفت لزوما دوستت نیست ! شاید تو حرکت بعدی ، پاشو گذاشت رو شونت و رفت بالا» …
      بهروز سعادتی از بابل:روزگاریست که شیطان فریاد میزند«ادم پیدا کنید سجده خواهم کرد» …
      نادری از چابهار :آتش از اندوه هجران بهتر است بی قرارم کردی و گفتی صبوری بهتر است من نمی دانم کجا خواندم که یادم داده است ؟یار وقتی در کنارت نیست کوری بهتر است …
      محمدی شهر کرد :عالیه ممنون…
      یبرجند : دبیر کدام مدرسه هستین ؟
      حسینی نسب بیرجند : ممنون بابت سوالات
      بیرجند/كاربر ميهمان : بابت تمام تلاشهايتان در وب ممنونم.
      علی تهران :از مطالبتون لذت بردم …
      اذربایجان /كاربر ميهمان : وب سایت خوبی دارین
      كاربر ميهمان : واقعا عالیه
      بندرعباس : تلاش شما در مجازی ستودنی است
      كاربر ميهمان/زاهدان : ممنون از شما عالی بود
      مختاری /تهران : قالب وبلاگ عالیه
      نیکویی /اصفهان : حلول ماه مبارک رمضان بر شما مبارک
      سجاد آذرمی :نفسم می گیرد، در هوایی که نفس های تو نیست...
      ستاره خانم از مرودشت :از این میسوزم که تو هم مرا نشناختی آری تو ... تو!؟ پس میرم جایی که دیگر دوستی نباشد تا قلبم را بدرد آورد...تقدیم به سونیای عزیزم
      محمدی مشهد : وبلاگ خوبی دارین استفاده كردم
      زینب محرمی از پارس آباد مغان : حق الناس همیشه پول نیست گاهی دل است دلی که باید میدادی و ندادی...
      ابراهیمی : کوروش میگوید : بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همه اش رنج است پس اگرهمچون خود نیافتی مانند خدا تنها باش.
      حسینی : سرنوشت ما چنین بود:''ما به دنیا آمدیم اما دنیا به ما نیامد...
      عالیه از شیراز : ای قطار راهت را بگیر و برو نه کوه توان ریزش دارد و نه ریز علی پیراهن اضافه روزگار دیگریست
      علی بندر عباس : تو مرا یاد کنی باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست اما نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست .
      علی از میمند : احساس سوختن به تماشا نمیشود...آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم.
      سامان سعیدی از کرج : با هر که نشستم دلش نشکستیم بر جام می و میکده مردانه نشستیم هر چند که این جام پر از جور و جفا بود خوردیم ولی حرمت دوستی نشکستیم
      مهدوی : تو پاک و زلال مثل باران بودی بخشنده چو ابرِ نوبهاران بودی با صلحِ توشد عیان که مانندِ پدر همواره اسیرِ جهلِ یاران بودی

      دلنوشته های خود را برای ما ارسال نمایید
      تا با نام شما در سایت قرار دهیم لطفا
      اخر دلنوشته نام و اسم شهر خودتون رو
      ذکر کنید 00000000
اطلاعات
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 2
  • اعضای آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 527

  • عضو شوید
  • ارسال کلمه عبور




  • آمار مطالب
    کل مطالب : 1236
    کل نظرات : 186

  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : <-Today-> نفر
  • باردید دیروز : 517 نفر
  • بازدید هفته : 111 نفر
  • بازدید ماه : 11,806 نفر
  • بازدید سال : 59,184 نفر
  • بازدید کلی : <-All-> نفر
  • ورودی امروز گوگل : 0 نفر
  • ورودی گوگل دیروز : 30 نفر

درباره سایت
    بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ با کلامی می شود اعجاز کرد با کلامی تلخ و تند می شود ناساز گاری ساز کرد خنده ها را گریه کرد رشته ی پیوندها را پاره کرد با کلامی مهربان چون سر انگشت نسیم می شود هر عقده ای را باز کرد رشته های پاره را پیوند زد دوستی آغاز کرد با کلامی می شود اعجاز کرد... هدف این وبلاگ آموزشی "ارتقای آموزش زبان قرآن ، عربی ؛ وارائه نمونه سؤالات و مطالب کارآمد برای همکاران دلسوز و دانش آموزان فهیم و استفاده از تجارب و راهنمائی اساتید می باشد. امید است با ارائه نظرات ؛ رهنمودهای ارزشمند وتذکرات سازنده ی خود یاریمان نمائید. درضمن اسفاده از مطالب این وب با ذکر منبع برای همه ی خوبان آزاد است . جعفر علی آبادی دبیر آموزش و پرورش شهرستان بیرجند اين وبلاگ در سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به ثبت رسيده است .
چت باکس
    ارشيو پيغام کوتاه   
     
کدهای اختصاصی
آرشیو
تبلیغات متنی

کپی مطالب این سایت فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.