قرآنی شدن به این است که ملت با قرآن آمیخته بشود، به قرآن عمل کند، معرفت قرآنی را به طور کامل به دست بیاورد. ما امروز در دنیای اسلام این را کم داریم. اسم اسلام همه‌جا هست، تفاخر به اسلام همه جا هست،ُ ادعای مسلمانی همه جا هست، آنچه ما به آن نیاز داریم، ان آمیخته شدن به معارف قرآن و به عمل قرآن است، که این مسلمانی واقعی است. ما می‌خواهیم که ملت ما قرآن را بتوانند درک کنند و از آن استفاده کنند. هدف از همه‌ی این تشریفات و این مسابقه‌ها و این وقت گذرانی‌ها و این تشویق‌ها و این زحمت‌هایی که آقایان می‌کشند، هدف این است که ملت ما با قرآن آشنا بشوند. ما دوریم از قرآن، ما دوریم از قرآن. اگر یک ملتی با معرفت قرآنی آشنا بشود، بسیاری از کارها برای او آسان خواهد شد. حرکت برای او آسان خواهد شد. شما ملاحظه کنید، همین مقداری که ملت ما درهای قرآن را به روی خود باز کرد، که این به برکت انقلاب شد، ببینید چه تحولی در ملت ما به وجود آمد. ببینید چه عظمت و چه عزتی ملت ما پیدا کرد، به همین مقدار اندک حرکتی که به سمت قرآن کردیم. قرآن این جور است اگر حرکت به سمت قرآن به شکل کاملی انجام بگیرد. آن وقت این ملت همان چیزی خواهد شد که قرآن کریم خبر داده است. تاریخ را مسلمان‌ها عوض کردند به برکت قرآن.

 ۱ـ اگر کتابي بود که عکس اشيا را نشان مي داد ، آن کتاب همين قرآن است که بهشت و جهنم را نشان مي دهد .

2 ـ خدا مي داند قرآن براي اهل ايمان ـ مخصوصاً اگر اهل علم باشند ـ چه معجزه ها و کراماتي دارد و چه چيزهايي از آن خواهند ديد !

3 ـ اگر قرآن را به صورت واقعي اش ببينيم ،آن گاه معلوم مي شود که دست از ترنج مي شناسيم يا نه !

4 ـ برنامه ي قرآن ، آخرين برنامه ي انسان سازي است که در اختيار ما گذاشته شده است ، ولي ما از آن قدرداني نمي کنيم !

5 ـ اگر به قرآن عمل مي کرديم ، ديگران را به اسلام و قرآن جذب مي نموديم ؛ زيرا قرآن ، جامع کمالات همه ي انبياي اولوالعزم (ع) است .

6 ـ اگر درست به قرآن عمل مي کرديم ، با عمل خود ديگران را جذب مي کرديم ؛ زيرا مردم غالباً ـ به جز عده ي معدود ـ خواهان و طالب نور هستند .

7 ـ قرآن ، انسان را به غايت کمال انساني مي رساند . ما قدردان قرآن و عديل آن :اهل بيت (ع) نيستيم .

8 ـ مدام به قرآن نگاه کردن ، دواي درد چشم است .

9 ـ اگر از قرآن استفاده نمي کنيم ، براي آن است که يقين ما ضعيف است .

10 ـ خدا مي داند حفظ قرآن ، چه قدر در استفاده از اين معدن و منبع رحمت الهي ، مدخليت دارد ... ما آن گونه که بايد و شايد از قرآن ، استفاده نمي کنيم !

11 ـ آيه ي :(و لو ان قرآنا سيرت به الجبال او قطعت به الارض او کلم به الموتي [رعد /31 ]؛ اگر قرآني وجود داشت که به واسطه ي آن ، کوه ها سير شود ، يا زمين به آن پيموده و يا شکافته شود ، يا با مردگان سخن گفته شود ... )چه مي گويد ؟! آيا امور مذکور در آيه ي شريفه ي ، فرض محال و غير واقع است ؛ يا مي خواهد بفرمايد : اهلش با اين قرآن ، همه ي اين کارها را مي توانند انجام دهند ؟!

12 ـ کسي آشنا به قرآن است که زيادتر در آن تدبر کند ؛ مجموعه ي روايات هم مثل قرآن است .

13 ـ اگر راست مي گوييم که قرآن ، سلاح است ، پس چه احتياج به سلاح ديگر ؟!

14 ـ آيا هيچ مي دانيم که قرآن ، نظير ساير مکتوبات نيست ! گويي قرآن ، موجودي ربوبي از عالم نور و روحاني است که در عالم اجسام و اعراض ظهور کرده است !

15 ـ بايد به طور يقين بفهميم که نگاه کردن به قرآن ، مثل نگاه کردن به ساير کتب نيست !

16 ـ به هيچ امت و ملتي چنين قرآني داده نشده که اين همه خواص و آثار داشته باشد !نعمت به اين بزرگي به ما داده شده ، ولي مثل اين است که اصلاً نداده اند ،و مثل اين که اين کتاب ،مکمل انسان نيست !

17 ـ توسل به قرآن و حمل و فهم و قرائت آن ، براي نجات عموم مردم ـ چه رسد به خواص ـ مفيد است !

18 ـ جاي تعجب است که به شخصيت ها و سخنان آنها اهميت داده مي شود و سخنراني هايشان ضبط مي شود ، اما قرآن که در دست ما است ، اين طور نزد ما ارزش ندارد !همه مي دانيم که درباره ي قرآن ، مقصريم !

19 ـ کسي که اين مطلب را که : قرآن ، تيان کل شيء [ بيانگر همه چيز ] است دنبال کند ، عجايب و غرايب مي بيند !

20 ـ قرآن کتابي است که پيغمبر ساز است ؛ زيرا پيغمبران دو گونه اند : قسم اول ، پيامبراني هستند که از جانب خداوند به پيامبري تعيين شده اند . قسم دوم ، پيغمبران کمالي ،که در اثر ايمان و عمل به دستورات قرآن ، به کمالات پيامبر نايل مي گردند .بنابراين قرآن ، پيغمبران کمالي تربيت مي کند و پيغمبرساز است .

21 ـ ما وظيفه داريم که در تعليم ، تلاوت و عمل به قرآن کوشش کنيم .ولي ما شبهاي احيا قرآن بر سر مي گذاريم ؛ و در مقام عمل ، آيه هاي حجاب ، غيبت ، کذب ، و آيات :(ويل للمطففين ؛واي بر کم فروشان )و نيز (فلا تقل لهما اف ؛ پس به پدر و مادر ، اف نگو )همچنين (و لا تمش في الارض مرحاً؛ و با ناز و تکبر در روي زمين راه مرو ) و ... را زير پا مي گذاريم .

منبع :[در محضر بهجت ؛ ج 1 و2 ]
منبع:مجله راه قرآن (ش 21)

نویسنده : علی ابادی | نظرات (0)