حدیث موضوعی
دعای عظم البلا

بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ (( به مجله ديني المصباح خوش آمديد )) با ارائه نظرات خود ما را در هرچه بهتر شدن وب سايت ياري دهيد ممنون
موضوعات مجله
خبرنامه
    برای اطلاع از آپیدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شوید تا جدیدترین مطالب به ایمیل شما ارسال شود
مطالب تصادفی
پیوندهای روزانه
به مجله ديني المصباح خوش آمديد


دنیای تصاویرمتحرک -ziba-gifs.mihanblog.com


 

افتخارات وبلاگ

رتبه ششم جشنواره وبلاگ نويسي تبريز درسال1394 

برگزيده جشنواره قراني بينات 

         وبلاگ برتر سال 1392 خراسان جنوبي 

  رتبه چهارم جشنواره وبلاگ نويسي  اذربايجان سال 1391

  و برگزيده جشنواره وبلاگ نويسي ديني خراسان در سال 1391

  ومعلم نمونه سال 1401

 طرح بنر شعار سال 1403 - دانلود بنر لایه باز شعار سال 1403 - کافه پی اس دی

بيانات مقام معظم رهبري در مورد قران:

 

قرآنی شدن به این است که ملت با قرآن آمیخته بشود، به قرآن عمل کند، معرفت قرآنی را به طور کامل به دست بیاورد. ما امروز در دنیای اسلام این را کم داریم. اسم اسلام همه‌جا هست، تفاخر به اسلام همه جا هست،ُ ادعای مسلمانی همه جا هست، آنچه ما به آن نیاز داریم، ان آمیخته شدن به معارف قرآن و به عمل قرآن است، که این مسلمانی واقعی است. ما می‌خواهیم که ملت ما قرآن را بتوانند درک کنند و از آن استفاده کنند. هدف از همه‌ی این تشریفات و این مسابقه‌ها و این وقت گذرانی‌ها و این تشویق‌ها و این زحمت‌هایی که آقایان می‌کشند، هدف این است که ملت ما با قرآن آشنا بشوند. ما دوریم از قرآن، ما دوریم از قرآن. اگر یک ملتی با معرفت قرآنی آشنا بشود، بسیاری از کارها برای او آسان خواهد شد. حرکت برای او آسان خواهد شد. شما ملاحظه کنید، همین مقداری که ملت ما درهای قرآن را به روی خود باز کرد، که این به برکت انقلاب شد، ببینید چه تحولی در ملت ما به وجود آمد. ببینید چه عظمت و چه عزتی ملت ما پیدا کرد، به همین مقدار اندک حرکتی که به سمت قرآن کردیم. قرآن این جور است اگر حرکت به سمت قرآن به شکل کاملی انجام بگیرد. آن وقت این ملت همان چیزی خواهد شد که قرآن کریم خبر داده است. تاریخ را مسلمان‌ها عوض کردند به برکت قرآن.


Image result for ‫رهبر قران‬‎





آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
امیرالمومنین(ع) مسلمانان را از حضور در کدام مجالس برحذر داشته اند 1 331 aaaaa
آفات زبان 1 206 aaaaa
چرا خدا شیطان را آفرید؟ 1 281 mobin
پیام شب قدر - التماس دعا 0 215 aaaaa
پیامک شبهای قدر 0 214 aaaaa
دانلود مجموعه کامل آهنگ های حامد زمانی 0 254 aaaaa
ايستگاه سرگرمي درس پيام اسماني پايه هشتم تهيه شده توسط دانش اموز قاسمي 4 496 sayed
خوش امديد 1 330 sayed
تأثیر قرآن در زندگی یک جوان 2 261 aaaaa
معرفي نرم افزار قراني 2 390 ali1355
20حدیث از امام حسین (ع) 0 213 aaaaa
10 حدیث زیبا در مورد برکت در زندگی 0 238 aaaaa
جملات كوتاه از شريعتي در مورد امام حسين ع 0 216 aaaaa
عربی هفتم نوبت دوم 0 357 aaaaa
تغییرات عربی هفتم درسال 93 0 238 aaaaa
نمونه سؤالات مواد درسی قرآن ، پیام های آسمان و عربی کلاس هفتم 0 341 aaaaa
سوال عربي هفتم 0 290 aaaaa
نمونه سوال 0 324 aaaaa
مركز نمونه سوال تخصصي پيام و قران 0 295 aaaaa
سوالات قران هفتم خرداد93 نوبت دوم 0 346 aaaaa
چرا گاهی در توکل به خدا جواب نمی‌گیریم؟ 1 487 messi
مراسم عزاداری شب اول تا هفتم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج محمدرضا طاهری 0 372 aaaaa
مراسم عزاداری شب اول تا پنجم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج حسن خلج 0 378 aaaaa
مراسم عزاداری شب اول تا هفتم محرم الحرام سال ۱۳۹۲ با مداحی حاج محمود کریمی 0 316 aaaaa
مرات امتحاني درس قران اتاق 104 و قران اتاق 13 و 14 و عربي هفتم اتاق 6اعلام شد براي دي 0 535 aaaaa
پیامک تبریک عید غدیر 0 254 aaaaa
اس ام اس تبریک ولادت امام هادی -ع 0 224 aaaaa
ولادت امام هادی(علیه السلام) 0 256 aaaaa
ثبت نام درآزمون آنلاین(قرآن،پیام های آسمان وعربی) 0 266 aaaaa
آداب ویژه غدیر3 0 195 aaaaa
بازدید : 627 | تاریخ : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 زمان : 1:40 |

زندگینامه امام جواد (ع)



حضرت امام محمد تقی جوادالأئمه (ع )

امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت .
نام نامی اش محمد معروف به جواد و تقی است .
القاب دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد . مادر گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقی (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال یافت .
مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد .
" از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهای دایمی که امام جواد (ع ) از ناحیه این مأمور خانگی برده است ، در تاریخ معروف است " .
از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار می بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود .
مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند .
در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد .
باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران ، زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت .
برای نمونه ، یکی از مناظره های ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقی (ع ) را در زیر نقل می کنیم : " عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل می کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی برگشت و بسیار گرفته و پریشان حال به نظر رسید .
گفتم : چه شده است که امروز این چنین ناراحتی ؟
گفت : در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید .
گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود .
خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید . عده ای از فقها حاضر بودند ، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست . خلیفه از ما پرسید : حد اسلامی چگونه باید جاری شود ؟
من گفتم : از مچ دست باید قطع گردد . خلیفه گفت : به چه دلیل ؟ گفتم : به دلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم . بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق کردند .
یک دسته از علماء گفتند : باید دست را از مرفق برید . خلیفه پرسید : به چه دلیل ؟ گفتند : به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : ... و ایدیکم الی المرافق . و این آیه نشان می دهد که دست دزد را باید از مرفق برید .
دسته دیگر گفتند : دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء می شود . و چون بحث و اختلاف پیش آمد ، خلیفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت : یا اباجعفر ، شما در این مسأله چه می گویید ؟
آن حضرت فرمود : علمای شما در این باره سخن گفتند . من را از بیان مطلب معذور بدار . خلیفه گفت : به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید .
حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند می دهی پاسخ آن را می گویم .
این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند خطاست . حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد .
خلیفه پرسید : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زیرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود : پیشانی ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمی ماند ، و در قرآن کریم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسی نباید آنها را ببرد .
معتصم از این حکم الهی و منطقی بسیار مسرور شد ، و آن را تصدیق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند .
ذرقان می گوید : ابن ابی دؤاد سخت پریشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است
. سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت : یا امیرالمؤمنین ، آمده ام تو را نصیحتی کنم و این نصحیت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری می گویم .
معتصم گفت : بگو . ابن ابی دؤاد گفت : وقتی مجلسی از فقها و علما تشکیل می دهی تا یک مسأله یا مسائلی را در آنجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایی که در حضور تو می شود هستند ، و چون می بینند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه می کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل می گردد ، و پایه های قدرت و شوکت تو متزلزل می گردد .
این بدگویی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد این مشعل نورانی و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش سازد . این روش را - قبل از معتصم - مأمون نیز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار می برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهایی کند ، شاید بتواند از این راه به موقعیت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه این مناظرات سربلند درآمد .
روزی از آنجا که " یحیی بن اکثم " به اشاره مأمون می خواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نیز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع ) احترام بسیار کرد و آنگاه از یحیی خواست آنچه می خواهد بپرسد . یحیی که پیرمردی سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه می فرمایی مسأله ای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت می خواهد بپرس .
یحیی بن اکثم پرسید : اگر کسی در حال احرام قتل صید کرد چه باید بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آیا قاتل صید محل بوده یا محرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد صید کرده یا خطا ؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا کبیر ؟ اول قتل او بوده یا صیاد بوده و کارش صید بوده ؟ آیا حیوانی را که کشته است صید تمام بوده یا بچه صید ؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده یا احرام حج ؟ یحیی دچار حیرت عجیبی شد . نمی دانست چگونه جواب گوید .
سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان به یکدیگر نگاه می کردند .
مأمون نیز که سخت آشفته حال شده بود در میان سکوتی که بر مجلس حکمفرما بود ، روی به بنی عباس و اطرافیان کرد و گفت : - دیدید و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختید ؟ سپس بحث را تغییر داد تا از حیرت حاضران بکاهد . باری ، موقعیت امام جواد (ع ) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد .
امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر یک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند :
ابن ابی عمیر بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی ، ابوتمام حبیب اوس طائی - شاعر شیعی مشهور - ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری که در قرن سوم هجری می زیسته اند .
اینان نیز ( همچنانکه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقیب و گرفتاری بودند .
فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون کردند .
عبدالله بن طاهر چنین کرد و سپس کتب او را تفتیش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحید و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت می خواهم عقیده سیاسی او را نیز بدانم .
ابوتمام شاعر نیز از این امر بی بهره نبود ، امیرانی که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترین شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاریخ ادبیات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .
اگر کسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی ، می نوشت و آنان از شعر لذت می بردند و آن را می پسندیدند ، همین که آگاه می شدند که از ابوتمام است یعنی شاعر شیعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور می دادند که آن نوشته را پاره کنند .
ابن ابی عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسیار دید ، او را سالها زندانی کردند ، تازیانه ها زدند . کتابهای او را که مأخذ عمده علم دین بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدین سان دستگاه جبار عباسی با هواخواهان علم و فضیلت رفتار می کرد و چه ظالمانه !

شهادت حضرت جواد (ع )
این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت .
آثار فکری و روایاتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود .
از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد .
این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید .
آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد .
امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت .
ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی سودی نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گریه می کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی که نتوانی از آن نجات بیابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای دیگری هم نقل شده است .

زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )

زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندی نداشت .
حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربیه داشته است .
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدین شرح :

1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی )
2 - ابواحمد موسی مبرقع
3 - ابواحمد حسین
4 - ابوموسی عمران
5 - فاطمه
6- خدیجه
7- ام کلثوم
8- حکیمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت .


بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند . امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .


برچسب ها : زندگینامه امام جواد (ع) ,
نویسنده : علی ابادی | نظرات (0)

صفحه اصلی زندگینامه امام جواد (ع)
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

المصباح

المصباح

المصباح

  

  

http://upcity.ir/images2/98314650673942422940.gif


دلنوشته های دوستان
      رشیدی :هر کی دستت رو گرفت لزوما دوستت نیست ! شاید تو حرکت بعدی ، پاشو گذاشت رو شونت و رفت بالا» …
      بهروز سعادتی از بابل:روزگاریست که شیطان فریاد میزند«ادم پیدا کنید سجده خواهم کرد» …
      نادری از چابهار :آتش از اندوه هجران بهتر است بی قرارم کردی و گفتی صبوری بهتر است من نمی دانم کجا خواندم که یادم داده است ؟یار وقتی در کنارت نیست کوری بهتر است …
      محمدی شهر کرد :عالیه ممنون…
      یبرجند : دبیر کدام مدرسه هستین ؟
      حسینی نسب بیرجند : ممنون بابت سوالات
      بیرجند/كاربر ميهمان : بابت تمام تلاشهايتان در وب ممنونم.
      علی تهران :از مطالبتون لذت بردم …
      اذربایجان /كاربر ميهمان : وب سایت خوبی دارین
      كاربر ميهمان : واقعا عالیه
      بندرعباس : تلاش شما در مجازی ستودنی است
      كاربر ميهمان/زاهدان : ممنون از شما عالی بود
      مختاری /تهران : قالب وبلاگ عالیه
      نیکویی /اصفهان : حلول ماه مبارک رمضان بر شما مبارک
      سجاد آذرمی :نفسم می گیرد، در هوایی که نفس های تو نیست...
      ستاره خانم از مرودشت :از این میسوزم که تو هم مرا نشناختی آری تو ... تو!؟ پس میرم جایی که دیگر دوستی نباشد تا قلبم را بدرد آورد...تقدیم به سونیای عزیزم
      محمدی مشهد : وبلاگ خوبی دارین استفاده كردم
      زینب محرمی از پارس آباد مغان : حق الناس همیشه پول نیست گاهی دل است دلی که باید میدادی و ندادی...
      ابراهیمی : کوروش میگوید : بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همه اش رنج است پس اگرهمچون خود نیافتی مانند خدا تنها باش.
      حسینی : سرنوشت ما چنین بود:''ما به دنیا آمدیم اما دنیا به ما نیامد...
      عالیه از شیراز : ای قطار راهت را بگیر و برو نه کوه توان ریزش دارد و نه ریز علی پیراهن اضافه روزگار دیگریست
      علی بندر عباس : تو مرا یاد کنی باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست اما نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست .
      علی از میمند : احساس سوختن به تماشا نمیشود...آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم.
      سامان سعیدی از کرج : با هر که نشستم دلش نشکستیم بر جام می و میکده مردانه نشستیم هر چند که این جام پر از جور و جفا بود خوردیم ولی حرمت دوستی نشکستیم
      مهدوی : تو پاک و زلال مثل باران بودی بخشنده چو ابرِ نوبهاران بودی با صلحِ توشد عیان که مانندِ پدر همواره اسیرِ جهلِ یاران بودی

      دلنوشته های خود را برای ما ارسال نمایید
      تا با نام شما در سایت قرار دهیم لطفا
      اخر دلنوشته نام و اسم شهر خودتون رو
      ذکر کنید 00000000
اطلاعات
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 7
  • اعضای آنلاین : 0
  • تعداد اعضا : 527

  • عضو شوید
  • ارسال کلمه عبور




  • آمار مطالب
    کل مطالب : 1236
    کل نظرات : 186

  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : <-Today-> نفر
  • باردید دیروز : 517 نفر
  • بازدید هفته : 90 نفر
  • بازدید ماه : 11,785 نفر
  • بازدید سال : 59,163 نفر
  • بازدید کلی : <-All-> نفر
  • ورودی امروز گوگل : 0 نفر
  • ورودی گوگل دیروز : 30 نفر

درباره سایت
    بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ با کلامی می شود اعجاز کرد با کلامی تلخ و تند می شود ناساز گاری ساز کرد خنده ها را گریه کرد رشته ی پیوندها را پاره کرد با کلامی مهربان چون سر انگشت نسیم می شود هر عقده ای را باز کرد رشته های پاره را پیوند زد دوستی آغاز کرد با کلامی می شود اعجاز کرد... هدف این وبلاگ آموزشی "ارتقای آموزش زبان قرآن ، عربی ؛ وارائه نمونه سؤالات و مطالب کارآمد برای همکاران دلسوز و دانش آموزان فهیم و استفاده از تجارب و راهنمائی اساتید می باشد. امید است با ارائه نظرات ؛ رهنمودهای ارزشمند وتذکرات سازنده ی خود یاریمان نمائید. درضمن اسفاده از مطالب این وب با ذکر منبع برای همه ی خوبان آزاد است . جعفر علی آبادی دبیر آموزش و پرورش شهرستان بیرجند اين وبلاگ در سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به ثبت رسيده است .
چت باکس
    ارشيو پيغام کوتاه   
     
کدهای اختصاصی
آرشیو
تبلیغات متنی

کپی مطالب این سایت فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.